کتابخانه عمومی سعدی

فرهنگسرای سعدی

معرفی متنی کتاب

 

 

کتاب دلتنگ مباش توسط زینب مولایی در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.
کتاب حاضر فراز هایی از زندگانی شهید مدافع حرم، روح الله قربانی می باشد. که حاصل مصاحبه های مولف با همسر شهید و نزدیکان ایشان است.
نویسنده در خصوص چگونگی نامگذاری اسم کتاب چنین می گوید:
اسم هایی مطرح شد اما چون خود شهید روحیه ی خاص و هنری داشت بنده و انتشارات دوست داشتیم یک اسم خوب و هنری برای کتاب انتخاب کنیم. بعد از مطرح شدن چند اسم آخر به عنوان «دلتنگ نباش» رسیدیم که اشاره به یکی از خاطرات همسر شهید بعد از شهادت روح الله دارد. وقتی روح الله شهید شد چند وقت بعد زینب که خیلی دلش برای روح الله تنگ شده بود به خانه ی خودش می رود و وقتی کتابی که روح الله به او هدیه داده بود را باز می کند و می بیند روح الله روی برگ گل رز برایش نوشته بود: «عشق من دلتنگ نباش"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی

قیام خونین 17 شهریور، خروش سرخ تکبیر

17 شهریور از ایام اللّه است؛ روزی که شهدا سند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را با خون خویش امضا کردند و با خروش سرخ تکبیر، کاخ سیاه استکبار را سرنگون ساختند. در 17 شهریور، مرزهای بیگانگی و جدایی در هم شکست و مردم یک پارچه به پا خاستند و به رهبری امام بت شکن، خمینی کبیر در زیر لوای توحید گرد آمدند و عاشقانه راه حسینی را برگزیدند.

  • بی شک، جمعه خونین17 شهریور، یکی از روزهای ماندگار و فراموش ناشدنی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. در این روز، مردم تهران پس از برگزاری نماز صبح، به حرکت درآمدند و شعارهای انقلابی و اسلامی سردادند. به این ترتیب شهریور، روزنه امید پیروزی و نقطه عطف تاریخ سازی را در نهضت اسلامی پدید آورد.

زمینه های شکل گیری رویداد 17 شهریور

در پی سیاست سرکوب خونین در اواخر بهار تا اواسط تابستان سال 1357 از شدت و گستره اعتراضات و فعالیتهای مخالفان رژیم تا حد زیادی کاسته شد و در تیر ماه همان سال، اوضاع کشور کاملاً رو به آرامش نهاد. ناظران خارجی و مفسران سیاسی رژیم به این جمع بندی دست یافتند که شاه پس از یک رشته در گیری با شورشیان و سرکوب مخالفان از دی ماه 1356تا خرداد ماه 1357، اکنون ابتکار عمل را به دست گرفته و کاملاً بر اوضاع مسلط است و اکنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمی کند. امّا شهریور ماه سال 1357 که مصادف با ماه رمضان بود. در شبهای این ماه مبارک، در اکثر مجالس مذهبی ومساجد از اسارت و خفقان و نبودن آزادی و توهین رژیم به مقدسات ملت ایران صحبت می شد و مردم اعتراض خود را در قالب راه پیمایی نشان می دادند. افزایش نارضایتی های مردمی، گسترش بحران و تنش داخلی که بی وقفه از آغاز ماه رمضان در سراسر کشور خود را نمایانده و سپس از آتش سوزی سینما آبادان شدت یافته بود، بار دیگر شاه و نخبگان رژیم را هراسان ساخت و به بازنگری در سیاستهای موجود وادار کرد، تا با ساز و کاری جدید آرامش را به کشور بازگردانند؛ زیرا مخالفتها با رژیم، اکنون از حد اعتراضات موردی فراتر رفته و خواستار سرنگونی نظام شاهنشاهی شده بودند.

نقش شریف امامی(نخست وزیر نالایق وقت) در بروز واقعه خونین 17 شهریور

شاه و مشاوران نزدیکش تصمیم گرفتند تا با استعفای آموزگار و یک رشته اقدامات و اصلاحات دموکراتیک، پشتیبانی ملی را ـ که اینک تصور می شد در حال از دست رفتن است ـ برای رژیم فراهم آورند. از همین رو نخست وزیر جدید جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» در 5 شهریور 1357 بر کرسی صدارت تکیه زد.

شریف امامی به اصرار محمدرضا پهلوی و با این شرط که شاه در امور کشور دخالت مؤثری نکند، کابینه خویش را تشکیل داد و بلافاصله سیاستها و برنامه‏هایی ضربتی برای آرام نمودن مخالفان در پیش گرفت. قمارخانه‏ها و بسیاری از اماکن فساد را که همواره مورد تعرض انقلابیون قرار می‏گرفت، تعطیل کرد. حقوق کارمندان را بدون توجه به بحران اقتصادی کشور افزایش داد.

تاریخ و تقویم برساخته شاهنشاهی را ـ برغم آنکه خود اندکی قبل نطقی در تمجید آن ایراد کرده بود ـ منسوخ نمود. برخی از مقامهای بالای سیاسی، از جمله منسوبین به فرقه بهاییت را برکنار ساخت، صدها زندانی سیاسی را آزاد و وزارت مشاور در امور زنان را از کابینه حذف کرد و اعلام کرد که انتخابات آزاد بزودی برگزار خواهد شد و قول داد آزادیهای بیان و قلم و اجتماعات و تأسیس احزاب سیاسی مستقل اعمال خواهد گردید، با مخالفان مذاکره خواهد شد، امور مذهبی و اوقاف مورد توجه ویژه دولت قرار می‏گیرد و مقرراتی برای برخورد با فساد مالی خانواده سلطنتی وضع خواهد گشت و … .

شریف امامی و شاه که اینک به انتظار ثمرات سیاستها و شعارهای جدید خود نشسته بودند، به زودی خود را در گرداب حوادثی غوطه‏ور دیدند که بتدریج در حال برچیدن بساط سلطنت‏بود. مخالفت های مسالمت‏آمیز که از 21 رمضان به بعد، به شکلی فزاینده سراسر کشور را در برگرفته بود، با شعارها و برنامه‏های شریف امامی شتاب بیشتری گرفت.

در شب های هفتم،هشتم و نهم شهریور ماه به هنگام تظاهرات بین مردم و عوامل رژیم درگیری به وجود آمد. این درگیری منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از هم وطنان در میدان ژاله نیز شد. مهمترین راهپیمایی های آن روزها روز عید فطر در تمام نقاط ایران بود.

عید سعید فطر و 16 شهریور، سرآغاز قیام خونین

برگزاری راهپیمایی بزرگْ در روز عید سعید فطر سال 1357، سرآغاز حرکت خونین17 شهریور همان سال به شمار می رود. در این روز که مصادف با سیزدهم شهریور بود، مردم در شهرهای خمین، تهران، قم، کرج، ایلام و چند شهر دیگر، پس از برگزاری نماز عید، به حرکت درآمدند و شعارهای دینی و کوبنده بر ضد رژیم سر دادند. جواد منصوری محقق و پژوهشگر مسائل تاریخی در گفتگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس «توانا»، با اشاره به نقش قیام 17 شهریور در پیروزی انقلاب، گفت: در ماه رمضان 57 مساجد و هیئت‌ها بسیار پرتحرک بودند و مباحث سیاسی پرشوری را پی‌گیری کردند و سرانجام در نماز عید فطر در شهرهای مختلف با یک فضای متفاوت از سال‌های قبل مباحث سیاسی در میان مردم مطرح شد.

در تهران نیز نماز عید فطر به امامت شهید دکتر مفتح(ره) در تپه های قیطریه و با حضور دهها هزار تن برگزار شد. انبوه نمازگزاران پس از پایان مراسم نماز به همراه عابران پیاده و مردمی که همواره در طول مسیر به آنها می پیوستند، راهپیمایی بزرگی ترتیب دادند که تا آن روز سابقه نداشت. آرامش، نظم و سازماندهی تظاهرات که با هیچ برخورد قهرآمیزی به پایان رسید.

روحانیت مبارز ایران در اعتراض به کشتارهای فجیع رژیم شاه در تهران و شهرهای دیگر از اول ماه رمضان، روز پنجشنبه 16 شهریور را روز عزای عمومی و تعطیل اعلام نموده جهت بزرگداشت شهدای چند روز اخیر دعوت به راهپیمایی گسترده‌تری نمودند.

در سه روز بعد 16 شهریور، بزرگترین راهپیمایی کشور شکل گرفت که گفته می شد در تهران نزدیک به یک میلیون نفر فعالانه در آن شرکت جسته اند. در این تظاهرات، مانند راهپیمایی روز عید فطر، زنان مشارکت گسترده ای داشتند و در همین روز شعار معروف «استقلال، آزادای، جمهوری اسلامی» که عصاره خواست های ملت بود، سر داده شد. این رویدادها زنگ خطر سقوط زود هنگام دولت را به صدا درآورد.

به دلیل گستردگی و عظمت تظاهرات 16 شهریور، ارتش علیرغم حضور در خیابانها نمی توانست به خشونت یا خونریزی متوسل شود. تظاهر کنندگان که در پایان مراسم در میدان آزادی گرد آمدند، نام این میدان را از «شهیاد» به آزادی تغییر دادند.

لحظه‌ای که مردم و ارتش بهم رسیدند، سکوت معناداری در میان آنها حکمفرما شد؛ یکباره از میان جمعیت این شعار برخاست: «برادر ارتشی چرا برادرکشی؟» و به دنبال آن بر گردن سربازان و لوله های سلاح شان شاخه های گل جای گرفت. بدین ترتیب تظاهرات 16شهریور پیروزی بزرگی در روند انقلاب اسلامی ایران بود که ضمن آن ارتش در آغوش محبت ملت قرار گرفت. (1)

به هر تقدیر شاه و سران رژیم که از روند تحولات کشور سخت وحشت زده و بیمناک به نظر می رسیدند، برای مقابله با بحران و ناآرامی های رو به گسترش بلافاصله در پایان روز 16 شهریور موضوع را در دستور کار شورای امنیت ملی قرار دادند.

بر همین اساس، به دستور شاه، نشست اضطراری شورای امنیت ملی با حضور فرماندهان بلندپایه نظامی و امنیتی و اعضاء دائمی از ساعت 8 بعدازظهر 16 شهریور آغاز و تا پاسی از شب ادامه یافت.

در این نشست، رئیس ساواک گفت: راهپیمایی و ناآرامی های تهران پس از عید فطر همچنان ادامه یافته است و مطابق گزارشها و اطلاعات واصله قرار است فردا جمعه 17 شهریور آشوب و اغتشاش گسترده، کشور را فراگیرد. لذا برای جلوگیری از آن لازم است در پایتخت حکومت نظامی اعلام شود.

با بیان این موضوع شاه دستور داد که موضوع در شورای امنیت ملی بررسی شود. پس از بیان دستور جلسه هر یک از حاضران تحلیل و دیدگاه خود را پیرامون رویدادهای اخیر کشور و راهکارها و شیوه های رویارویی با آنها را ارائه دادند.

این نشست سرانجام تصمیم گرفت در تهران و یازده شهر بزرگ، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، کرج، قزوین، کازرون و جهرم حکومت نظامی به مدت شش ماه برقرار کند.

ساعت 6 بامداد روز 17 شهریور، اولین اعلامیه حکومت نظامی و برقراری آن در یازده شهر از رادیو به اطلاع مردم رسید و همچنین فرماندار نظامی تهران، ارتشبد غلام علی اویسی، ضمن اعلامیه های متعدد به مردم هشدار داد که مقررات حکومت نظامی را کاملاً رعایت کنند.

از بامداد پنجشنبه، شهر تهران به صورت یک قلعه نظامی درآمد و تانک ها و مسلسل های سنگین در نقاط حساس و مهم استقرار یافتند.

جمعه خونین

سرانجام روز حادثه فرا رسید. جمعیت معترض که از نخستین ساعات صبح دسته دسته در میدان ژاله گرد آمده بودند، از اعلام ناگهانی حکومت نظامی اطلاع نداشتند. زیرا رسانه های رژیم بویژه رادیو، تنها ساعت 6 صبح این خبر را پخش کرده بودند. هنگامی که تلاش کماندوهای رژیم برای پراکندن جمعیت اجتماع کننده و جلوگیری از راهیابی جمعیت بیشتر، به میدان ناکام ماند، خشونت آغاز گردید و مردم بی دفاع به رگبار بسته شدند. با شروع درگیری انواع سلاحهای آتشین به خدمت گرفته شد. تانکها، مسلسلها و هلی کوپترها از زمین و هوا جنگ خونینی علیه قیام کنندگان به راه انداختند. در پی آن صحنه ای به پا شد که به میدان اعدام شباهت داشت. سربازان مسلح، میدان شهدا را از چهار طرف محاصره کرده و با استقرار در پشت بامها از هر جهت مردم را با صفیر گلوله ها بدرقه می کردند.
دود غلیظی از سمت میدان برخاسته بود و با نزدیک شدن ظهر به تدریج میدان ژاله ـ که اینک واقعا به میدان شهدا تبدیل شده بود ـ در هاله ای از سکوت مرگ بار فرو می رفت. در پیرامون میدان، آنچه به چشم می آمد، جنازه شهیدانی بود که در صحنه نبرد نابرابر، هم چنان باقی مانده و خون هایی که لکه لکه، آسفالت خیابان را رنگ آمیزی کرده بود.

سایروس برآم در کتاب خود، «انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینی(ره)»، درباره فاجعه 17 شهریور آورده است: ابتدا خاک اره های آغشته به بنزین را که بر کف خیابان ریخته بودند، آتش زدند و چون انبوه جمعیت هراسان در تلاطم افتاد، چند اتومبیل و اتوبوس را مشتعل ساختند. سپس فروشگاه بزرگ خیابان فرح آباد را به آتش کشیدند. آنگاه، آتش مسلسل ها را گشودند؛ بی خبر، بی امان و از همه سو؛ از زمین و از هوا، همه راههای گریز، و همه کوچه ها و خیابان های فرعی را با تانک و زره پوش مسدود کردند تا کسی را توان گریختن نباشد. هدف نه پراکنده کردن مردم و نه مرعوب ساختن آنان بود. همه گلوله ها به قصد کشت، شلیک می شد. حتی کسانی را که به خانه های دیگران پناه می بردند تعقیب می کردند و از پای در می آوردند و از رساندن خون به مجروحان و مصدومان هم جلوگیری می کردند.

گوزیچکین، سفیر وقت شوروی، در خاطراتش می نویسد، هدف دولت به هیچ وجه متفرق ساختن تظاهرکنندگان نبود، بلکه می کوشید همه کسانی را که در تظاهرات شرکت داشتند یکجا از میان بردارد. به هر حال جمع کثیری از حاضران در صحنه به شهادت رسیدند.

نظام شاه در سرکوب واقعه خونین 17 شهریور، از سربازان اسرائیلی نیز استفاده کرد. شاهدان عینی ماجرا می گفتند: سربازها خیلی بودند و بعضی از آنها موهایشان بُوربُور بود که دوزانو روی زمین می نشستند و تیراندازی می کردند و معلوم بود که خارجی هستند.

رژیمِ در حال فروپاشی، تعداد کل شهیدان 17 شهریور را 58 نفر و مجروحان این فاجعه را 205 نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظیم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد. شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه 17 شهریور در میدان شهدا هیچ گاه مشخص نگردید، ولی به یقین، این رقم از چهار هزار تن افزون تر بود و یکی از بزرگ ترین فجایع تاریخ انقلاب به شمار می رود.

پیام امام حمینی(ره) به ملت سلحشور ایران

امام خمینی(ره)، در 18 شهریور سال 1357، با ارسال پیامی به ملت شریف و شجاع ایران، ضمن ابراز هم‏دردی با ملت، کشتار وحشیانه رژیم شاه را محکوم و دولتِ آشتیِ ملی را، دولتی تحمیلی و غیر قانونی اعلام کردند. ایشان فرمودند: «... چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می‏خورد. آری این چنین است راه امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام و سرور شهیدان امام حسین علیه‏السلام ... ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می‏شد ... باید علما و روشن‏فکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خُرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد. شما ای ملت محترم ایران که تصمیم گرفته‏اید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید، در رفراندمی که در سوم و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید، به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد ... 17 شهریور مکرِّر عاشورا و میدان شهدا مکرِّرِ کربلا و شهدای ما مکرِّرِ شهدای کربلا و مخالفان ما مکرِّرِ یزید و وابستگان او هستند.»

پیام 17 شهریور

در بامداد17 شهریور، خونین کمان از لاله زار ژاله به سوی افق روانه شد و تا ظهر آن روز، سراسر ایران زمین را گلگون کرد. در روز 17 شهریور 57، دو فریاد از گلوی ستم دیدگان مظلوم بلند بود که این دو، دو پیام در برداشت: نخستین فریاد «درود بر خمینی» بود که او فریادگر «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود و دومین فریاد «مرگ بر شاه» بود که این پیام را می رساند: «لا اله الا اللّه » و یا به زبان مردم: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». آری طنین این فریاد که صدایش در آن روز در هر کوی و برزن و در هر شهر و روستای ایران به گوش می رسید، هیچ گاه از طنین نیفتاد تا این که انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید. آن روز، گلوله ها فریاد را رساتر کرد و و از آن پس، میلیون ها انسان در سراسر میهن اسلامی، همان فریاد را تکرار و همان پیام را ابلاغ کردند

مهم ترین پیامدهای 17 شهریور

1. تردید و تزلزل در اراده سیاسی رژیم شاه

  به دنبال کشتار 17 شهریور، رژیم در رویارویی با ملت‏ سخت‏ به تردید و تزلزل افتاد؛ زیرا شیوه ‏های مرسوم، اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست ‏خورده بود. اجرای حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت ‏برقراری امنیت و آرامش تلقی می‏شد، نتیجه عکس بخشید.
  چند روز پس از واقعه ‏17شهریور هنگامی که «شریف امامی» برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس می‏رفت، دست کم ‏9 نفر از نمایندگان فریادزنان صلاحیت «‏شریف امامی» را زیر سؤال بردند، که البته در نهایت رأی اعتماد را از مجلس اخذ کرد.(2)

2. تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی

  17 شهریور، شکاف میان حکومت و ملت را عمیق تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. بدین‏ترتیب واقعه ‏17شهریور به اعتبار میانه‏روها و هواداران اندیشه اعاده مشروطیت ‏سلطنتی به نحو اجتناب‏ناپذیری آسیب وارد نمود؛ زیرا، دولت آشتی ملی بیش از دو هفته نتوانست به وعده‏های خود وفادار بماند و در 17شهریور نقاب دروغین از چهره خود برافکند. توجیه‏ناپذیری این رویداد، راه مسالمت میان شاه و مخالفان را برای همیشه بست. بنابراین، هنگامی که امکان  راه حل سیاسی با رژیم از بین رفت، انقلاب در مسیر تازه‏ای افتاد و شتاب بیشتری گرفت. از این دیدگاه رویداد 17شهریور باعث انسجام فکری و اتحاد عملی مخالفان شد و همگان به این نتیجه رسیدند که تنها یک راه برای نجات جامعه ایران باقی مانده است و آن خروج شاه و سقوط رژیم او و استقرار یک نظام مطلوب است.

 3. حکومت نظامی و تزلزل ارتش

  حوادث ‏17شهریور و ادامه حکومت نظامی، انسجام و اراده ارتش را متزلزل ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدانها و چهارراهها و مراکز مهم شهر، موجب فرسایش آنان می شد. ارتش می‏بایست تحت فرمان فرمانداریهای نظامی و شورای امنیت استان عمل کند که خواه‏ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرمانهای حکومت نظامی اختلاف نظر می‏یافت. این واقعیت‏ با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با بدنه نیروهای مسلح از نظر گرایشهای سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت، موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان، سخت تضعیف می‏کرد.(3)

 4. آمریکا و تحوّلات پس از 17 شهریور

  دو روز پس از 17شهریور «اردشیر زاهدی»، سفیر ایران، در واشنگتن با «وارن کریستوفر»، معاون وزارت خارجه آمریکا، دیدار نمود. «کریستوفر» ضمن تأکید بر حمایت دولت آمریکا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت نظامی شد؛ امّا «زاهدی» ادعا کرد که کمونیستهای سازمان یافته تظاهرات را ترتیب می‏دهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون، توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است. «کریستوفر» این اتهام را زشت و ناروا خواند و گفت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهمترین عامل بروز و گسترش شورشهاست.(4)

 5. هجرت امام خمینی(ره) از نجف به پاریس

  «شریف امامی» در آغاز تصدی نخست‏وزیری و درباره برنامه‏ها و سیاست های دولت آشتی ملی در مورد بازگشت آیت‏الله خمینی اعلام کرده بود که بازگشت ایشان به کشور بلامانع است.(5) در پی آن در تاریخ ‏  7 شهریور1357 - و پس از تقریبا 15 سال - روزنامه اطلاعات عکس امام را در صفحه اول خود چاپ کرد و از اعزام هیاتی به منظور مذاکره و بازگشت ایشان به نجف خبر داد، امّا رهبر انقلاب در همان روز، نخست‏وزیری «شریف امامی» را «نیرنگ شیطانی شاه‏» خواند و پیشنهاد آشتی با روحانیان را «وعده پوچ و فریبکارانه‏» دانست و مردم را به مقاومت و مبارزه تشویق کرد.(6) با وقوع حادثه ‏17شهریور، امام، شاه را مسئول مستقیم کشتار مردم دانست و خواستار انهدام رژیم شاهنشاهی شد.

 6. گسترش اعتصابات و از پا درآمدن دولت

  مهمترین ویژگی دور تازه اعتصابات که در اندک زمانی پس از کشتار 17شهریور آغاز شد، ماهیت کاملاً سیاسی آن بود که با هدف از پادرآوردن رژیم و فلج‏ساختن آن صورت می‏پذیرفت. در روزهای دوم و سوم مهر همان سال، اعتصاب وسیع کارکنان پالایشگاه آبادان به نشانه همبستگی با سی هزار تن از کارگران اعتصابی نفت در تهران، اهواز، گچساران و آغاجاری به راه افتاد. به تدریج ‏شرکت مخابرات، راه‏آهن، ذوب‏آهن، بنادر و کشتیرانی، بازاریان، معلمان، دانشگاهیان و سایر مؤسسات اعتصابات را وسعت ‏بیشتری بخشیده و اعتصاب‏کنندگان خواستار کناره‏گیری شاه و ایجاد جمهوری اسلامی شدند. این اعتصابات به ویژه در شرکت نفت‏ سبب رکود عمده‏ترین منبع درآمد ارزی کشور و حتی دشواری دستیابی به نفت جهت مصارف انرژی، حمل و نقل و سوخت‏ حرارتی برای منازل شد. در نتیجه دولت در پی اختلال در سیستم اقتصادی در انجام تعهدات داخلی و بین‏المللی با تنگناهای فلج‏کننده‏ای روبرو شد. دولت آمریکا نیز در پی توقف پرداختهای ایران، برنامه فروش جنگ‏افزار نظامی را تا روشن ‏شدن اوضاع سیاسی تهران به حالت تعلیق درآورد.(7)

 پی نوشتها:

1. دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه، رویدادها، تهران، دبیرخانه، مرکزی ائمه جمعه، چاپ اول، 1370هـ.ش، ص423 و 421.
2. آرشیو اسناد مرکز انقلاب اسلامی، ص279.
3. حسین فردوست و دیدگاه وی نسبت‏به شریف امامی در کتاب: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، ج1، 1371هـ.ش، ص581.
4. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج‏ساله ایران: از کودتا تا انقلاب، تهران، رسا، چاپ چهارم، ج2، 1373هـ.ش، صص94- 95.
5. نجاتی، غلامرضا؛ همان، ج2، ص83.
6. صحیفه نور، ج1، صص 568- 569.
7. مایکل له دین، شاه و کارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، 1371هـ.ش، ص251.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی

۷۲ سخن عاشورایی


علیرضا مختار پور قهرودی

این کتاب در ۲۹۶ صفحه، گزیده‌ای از بیانات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ا‌ی(مدظله‌العالی) درباره‌ی مسائل مختلف مربوط به نهضت حسینی را ارائه کرده که از خرداد ۱۳۶۸ تا تیرماه ۱۳۹۰ در محافل و مجالس گوناگون ایراد و در قالب ۷۲ سخن جمع‌آوری شده است.

کتاب «۷۲ سخن عاشورایی» به همت علیرضا مختارپور قهرودی جمع‌آوری و تدوین شده است و دارای یک فهرست تفصیلی است که بر اساس ترتیب زمانی رخدادها تنظیم گردیده است

📚 در این کتاب هم می‌توانید دلایل قیام امام حسین(ع) را از زبان معظم‌له بخوانید و هم عبرت‌ها و درس‌های عاشورا را. نکاتی هم درباره شرایط شرکت در مجالس عزاداری سیدالشهدا(ع) و ویژگی‌های یک مجلس عزاداری خوب در این کتاب بر اساس بیانات ایشان آمده است. کتاب 72 سخن عاشورایی، راهنمای مطالعه موضوعی هم دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی

من و کتاب


این کتاب مجموع بیانات مقام معظم رهبری  در  مورد کتابخوانی  و  وضع  موجو‌د جامعه با محوریت کتابخوانی نوشته شده  ، از انتشارات سوره مهر میباشد و در شش فصل نوشته شده
 انچه در این کتاب بیش از هر چیزی نظر  خواننده   را  جلب میکند  سیر مطالعاتی مقام معظم رهبری میباشد
 شاید در نگاه  اول هر  خواننده ایی در این فکر  و گمان باشد که ایشان فقط به  مطالعه کتابهای دینی و در نهایت  دفاع   مقدس   را  مطالعه میکنند ولی نگاه ایشان در این کتاب به  نقش  و  اهمیت  کتابخوانی  و جایگاه کتاب ومطالعه درکشور و نیز میزان  اهمیت  کتاب و در اخر  چه باید کرد در این زمینه میباشدو ارائه راه  کار  برای قرار  دادن  وقتی برای مطالعه  برای  تمامی  اقشار  بویژه جوانان میباشد.
 مقام  معظم  رهبری  بجز کتابهای دینی  و  دفاع   مقدس   کتابهای نویسندگان  بزرگی  همچون  جان شیفته  اثر  رومن  رولان  بینوایان
 اثر  ویکتور هوگو  به رمان سرخ و
 سیاه اثر استاندال تا جنگ و صلح اثر تولستوی تسلط کامل داشته و به این مانند است که چندین بار کتاب را مطالعه کرده اند
 در  زمینه  دفاع مقدس  بر کتابهایی همچون خدا  حافظ  کرخه ، فرمانده من ، زنده باد کمیل،لشکر خوبان ،من زنده ام  تنفیذ نوشته و  به  طرز فوق العاده زیبایی به تفسیر آنها پرداخته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی

هویت

 

 

 

انسان برای آنکه حافظه‌اش خوب کار کند، به دوستی نیاز دارد.
گذشته را به یاد آوردن، آن را همیشه با خود داشتن، شاید شرط لازم برای حفظ آن چیزی است که تمامیّت منِ آدمی نامیده می‌شود. 

برای آنکه من کوچک نگردد، برای آنکه حجمش حفظ شود، باید خاطرات را، همچون گل‌های درون گلدان، آبیاری کرد، و این مستلزم تماس منظم با شاهدان گذشته، یعنی دوستان، است. 

آنان آیینه‌ی ما هستند، حافظه‌ی ما هستند؛ از آنان هیچ چیز خواسته نمی‌شود، مگر آنکه گاه‌به‌گاه این آیینه را برق اندازند تا بتوانیم خود را درآن ببینیم.

     📕 هویت'

✍🏻 #میلان_کوندرا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی

تشویق کودکان به مطالعه 8 گام برای علاقمندکردن کودکان به کتاب خواندن

بی‌شک یکی از لذت‌بخش‌ترین روش‌های تشویق برای کودکان همراهی والدینشان برای خواندن کتاب است. این کار هم باعث افزایش توانایی گفتاری و نوشتاری کودک خواهد شد و هم دایره لغات کودک را افزوده و حس کنجکاوی وی را بیدار کرده و سبب تشویق به مطالعه کتاب‌های گوناگون خواهد شد.

 
 

کتاب خواندن بچه ها

 

1. الگوی خوبی برای کودکتان باشید

برای این کار کتابخانه‌ کوچکی در منزل تهیه کنید و آن را پر از کتاب‌های مختلف کنید. طبقات پایین‌تر را برای کودکان در نظر بگیرید. هرگز کودکتان را مجبور به کتاب خواندن نکنید زیرا کودکان به‌ آسانی از والدین خود تاثیر می‌پذیرند کافی است خودتان کتاب را بردارید و چند ساعتی کتاب بخوانید.
 

2.  کودکتان را با کتابخانه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها آشنا کنید

از آنجا که کتابخانه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها کتاب‌های گوناگون و وسوسه کننده‌ای دارند به همین دلیل برای بچه‌ها جذاب هستند و توجه آن‌ها را جلب می‌کنند و با تکرار رفت‌وآمد به این مکان‌ها قطعاً کودکان هم به کتاب و کتاب‌خوانی علاقه‌مند خواهند شد.

بیشتر بخوانید

 7 روش برای علاقه‌مند‌کردن کودکان به انجام‌ تکالیف

3. با هم کتاب بخوانید

یکی دیگر از روش‌های تشویق کودکان به مطالعه خواندن شعر  و داستان از همان دوران نوزادی برای آنهاست. بی‌شک یکی از لذت‌بخش‌ترین روش‌های تشویق برای کودکان همراهی والدینشان برای خواندن کتاب است. این کار هم باعث افزایش توانایی گفتاری و نوشتاری کودک خواهد شد و هم دایره لغات کودک را افزوده و حس کنجکاوی وی را بیدار کرده و سبب تشویق به مطالعه کتاب‌های گوناگون خواهد شد.

در کنار دیگر هدیه‌هایی که برای کودکان در مناسبت‌های گوناگون تهیه می‌کنید کتاب را نیز بگنجانید و از آن به عنوان هدیه‌ای ارزشمند یاد کنید

 

4. کتاب مناسب انتخاب کنید

در آغاز کتاب‌هایی را انتخاب کنید که تصاویری واضح، ساده و رنگی داشته باشد که کودک هر روز در دنیای پیرامون خود می‌بیند. بهتر است هر صفحه، یک یا دو تصویر بدون جزییات پیچیده داشته باشد. با بزرگ‌تر شدن کودکان کتاب‌های متنوع‌تری برایش تهیه کنید. کتاب‌هایی با تصاویر گوناگون و جزئیات بیشتر، کتاب‌هایی در اندازه و شکل‌های مختلف اما باید دقت کنیم که چه کتابی و با چه محتوایی برای کودکمان تهیه می‌کنیم. کتابی را انتخاب کنید که مناسب با سن و جنس و روحیات کودکان باشد. توصیه می‌شود تا هر هفته همراه با کودکتان برای تهیه کتاب به باغ کتاب و یا دیگر کتاب‌فروشی‌های سطح شهر بروید و سعی کنید سلیقه کودک نیز در تهیه کتاب اعمال شود.

کتاب

5.  با صدای بلند کتاب بخوانید

زمانی که با صدای بلند برای کودکان کتاب می‌خوانید باعث می‌شود تا توجه کودک به کتاب بیشتر شده و درک مطلب بهتری داشته باشد.
 

6. کتاب هدیه بدهید

در کنار دیگر هدیه‌هایی که برای کودکان در مناسبت‌های گوناگون تهیه می‌کنید کتاب را نیز بگنجانید و از آن به عنوان هدیه‌ای ارزشمند یاد کنید.
 

7. کتابی تهیه کنید که فیلمش هم وجود داشته باشد

ابتدا کتاب را برای کودکتان بخوانید و سپس به تماشای فیلم بنشینید. بعد از تماشای فیلم نکاتی را که در کتاب‌ خوانده بودید ولی در فیلم نبود را پیدا کرده و با هم مرور کنید این کار باعث افزایش دقت و توجه کودک می‌شود.
 

کتاب خواندن

8. سوال طرح کنید

چند تا از کتاب‌های مختص گروه سنی کودکتان را مطالعه کنید و از آن‌ها سوال‌هایی طرح کنید و بعد از او بپرسید و برای راهنمایی جهت پیدا کردن پاسخ کتاب‌های موردنظرتان را به‌ عنوان منبع در اختیارش قرار دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی

چگونه مطالعه مفید و موثر داشته باشیم؟

۱. ابتدا نگاهی اجمالی به کل مطلب بیاندازید

پروفسور «بیل کِلِم» از دانشمندان علم عصب شناسی، این روش را یکی از کارآمدها تکنیک ها در به خاطر سپردن اطلاعات موجود در یک متن می داند.

پروفسور کِلِم در این باره می گوید، لازم نیست که برای انجام این کار تمام متن به طور کامل خوانده شود و نگاهی اجمالی برای آنکه بدانید قرار است چه موضوعی را مطالعه کنید می تواند کافی و بسیار کارآمد باشد.

 

۲. بر روی صفحات نوت برداری کنید

هرگز بدون در دست داشت مداد به خواندن هیچ نوع کتابی مبادرت نکنید. زیر برخی از جمله های کتاب که مهم یا برای تان جالب تر هستند خط بکشید. حتی می توانند دور پاراگراف هایی را که آنها را مهم و جالب تلقی می کنید را نیز به طور کامل خط بکشیدید.


۳. در مورد آنچه مطالعه می کنید از خودتان سئوالاتی بپرسید

این کار خصوصا در هنگامی که یکی از کتاب های درسی خود را مطالعه می کنید، بسیار کارآمد است. به عنوان مثال از خودتان بپرسید که ایده اصلی این بخش از کتاب چیست و به خود پاسخ بدهید.


۴. تاثیرپذیری، تداعی و تکرار را به کار گیرید

اگر خود را عمیقا متاثر از آن چیزی که می خوانید قلمداد کنید آن وقت خواهید توانست تصویری ذهنی از آن جریان را برای خود به وجود آورید.

برقراری ربط موضوعی کار دیگری است که باید انجام دهید. میان آنچه خوانده اید ارتباط برقرار کنید. مثلا ممکن است نام یکی از شخصیت های کتاب شباهتی به یکی از دوستان تان داشته باشد، آن فرد را در ذهن خود تداعی کنید.

و در نهایت تکرار است که می تواند موثر باشد. هرچقدر مطالب بیشتری بخوانید ذهن شما بهتر کار می کند و حافظه تان قوی تر می شود. اگر نمی خواهید هرآنچه را که خوانده اید دوباره تکرار کنید، با هایلایت کردن بخش های مهم تر، آنها را برای مرور مجدد آماده کنید.


۵. اطلاعات موجود در کتاب یا متنی را که خوانده اید با دیگران مبادله کنید

«پیتر دلیتل» روانشناس آموزشی بر این باور است که اگر می خواهید مطالبی را که می خوانید به خاطر داشته باشید آنها را با دیگران مبادله کنید.

کاربران بسیاری هم با این نظر هم عقیده هستند و بر این باورند که خصوصا در مورد مطلبی که تازه آموخته شده اگر به دیگران توضیح داده شود، بهتر در خاطر خواهند ماند.


۶. با صدای بلند مطالعه کنید

دکرت «آرت مارکمن» که روانشناس است در «سایکولوژی تودی» می نویسد: “تکنیک مطالعه با صدای بلند، به شما کمک خواهد کرد که نکات کلیدی را که نیاز به به خاطر سپردن آنها دارید را بهتر در خاطر داشته باشید. با این کار یعنی زمانی که گوش ها آن مطالب را می شنوند به خاطر سپردن شان راحت تر می شود.


۷. برای مطالعه از صفحات کاغذی استفاده کنید

اگرچه مطالعه الکترونیکی سبب خواهد شد کتاب یا کتاب هایی را با خود در سفرهای درون و برون شهری حمل نکنید اما پژوهش های علمی نشان داده اند که استفاده از این ابزار می توانند قدرت حافظه را کاهش دهند.

در یکی از این مطالعات، به خاطر سپردن اتفاقات موجود در داستان را میان دو گروهی که کتاب را با صفحات کاغذی یا از روی «کیندل» مطالعه کرده بودند را مورد بررسی قرار دادند. نتایج علمی بدست آمده نشان داد گروهی که کتاب را به صورت صفحات کاغذی می خوانند، جزئیات بیشتری از حوادث آن را به خاطر می آورند.

دکتر «آن مانگن» علت این امر را برقراری تماس دست ها با صفحات کتاب می داند. البته در مورد افرادی که به خواندن الکترونیکی عادت کرده اند، ممکن است جریان کمی متفاوت باشد.

با این حال مطالعه دیگر خانم مانگن بر روی دانش آموزان دبیرستانی نشان داد که آن گروهی که از روی کتاب مطالعه می کنند، درک بالاتری از مطالبی که خوانده اند در مقایسه گروهی با که این کار را از روی کامپویتر انجام می دهند دارند.

همچنین بخوانید: چگونه سریع درس بخوانیم

۸. به صورت غیر یکنواخت مطالعه کنید

پروفسور «بن یی. ژائو» استاد کامپیوتر در این باره می گوید اینکه بخواهید تمام آن صفحاتی را که مطالعه می کنید را به خاطر داشته باشید، عملا امکان ندارد. به جای این کار به صورت غیر یکنواخت مطالعه کنید. وی ادامه می دهد:

“منظور من از چنین مطالعه ای این است که تلاش نکنید که همه مطالبی را که مطالعه می کنید به صورت یکنواخت به خاطر بسپارید. به جای چنین کاری، تمرکز خود را روی مفاهیم کلیدی بگذارید. اگر بیشتر توجه خود را روی این نوع مطالب بگذارید، خواهید توانست آنها را با ربط های منطقی، بهتر به خاطر آورید.”


۹. از روش یادداشت برداری «کورنل» استفاده کنید

این روش که خود شامل ۵ مرحله است به یادآوری مطالبی که می خواهید در خاطر بسپارید بسیار کمک خواهد کرد. این ۵ بخش که در وب سایت دانشگاه کورنل نیز منتشر شده از قرار ذیل هستند:

  • ضبط کردن: از آنچه می خوانید نوت برداری کنید
  • سئوال: بر اساس آنچه نوت برداری کرده اید، طرح پرسش کنید و آن سئوال ها را نیز یادداشت کنید.
  • از حفظ گفتن: آنچه نوت برداری کرده اید را پوشانده و آن سئوال هایی که طرح کرده اید را پاسخ دهید.
  • بازتاب: در مورد مطالب عمیق تر تفکر کنید.
  • مرور: هفته ای حداقل ۱۰ دقیقه به یادداشت های خود رجوع و آنها را مرور کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی

آدالبرت شتیفتر و هر آنچه درباره زندگی و آثارش باید بدانید

آدالبرت شتیفتر

زندگی نامه آدالبرت شتیفتر

آدالبرت شتیفتر ، نویسنده ، شاعر و هنرمند اتریشی به تاریخ ۲۳ اکتبر ۱۸۰۵ در منطقه بوهم دیده به جهان گشود. او یکی از بزرگترین نویسندگان اروپا و یکی از پیروان سبک توصیف چشم اندازهای طبیعی و گرایش ناتورالیسم می باشد.

شتیفتر در منطقه بوهم که در زمان نویسنده جزو کشور اتریش بود، زاده شد و کودکی را در دل جنگلها و کوهستانهای بوهم گذراند که زمینه پر نقش آثار آینده اش قرار گرفت. همانطور که می دانید او یکی از بزرگترین پیروان ناتورالیسم می باشد و وجه شهرت وی نیز به توصیف های بی نظیر او از طبیعت بر می گردد.

آنچه که خود در این باره گفته است ، ذکر این نکته را می رساند که وی در تمام طول دوره ی کودکی بنیانی را در درون خویش بنا نهاده است که به طبیعت و آنچه که در آن جاری است ، دقتی بی نظیر و ایمانی شایسته داشته است. شتیفتر در مدرسه مذهبی تعلیم و تربیتی عالی یافت، پس به وین رفت تا تحصیلات خود را در رشته حقوق ادامه بدهد، اما به تاریخ طبیعی و ریاضی و نقاشی علاقه مند شد.

وی از آن زمان ، نقاشی را بطور جدی دنبال کرد. هنر در  زندگی او بسیار نقش داشت ، خاصه نقاشی در سراسر زندگی، هنر مورد علاقه و یگانه صورت بیان اندیشه های هنریش گشت.

ورود به حوزه ی نقاشی به او کمک کرد که به بالاترین سطح ممکن از درک جزییات در زندگی برسد و این امر سپس در نوشته هایش نیز بسیار نمود پیدا کرد. در این جا ، جای دارد یک نکته از دنیای نویسندگی برای شما دوستان بگوییم و آن این است که اکثر نویسنده های موفق در جهان ، هنر را همیشه ستوده اند و خود به یک هنر مشغول شده اند.

با این اوصاف ، توصیه بر این است که اگر نویسندگی را دنبال می کنید ، حتما به یکی از هنرها گرایش پیدا کنید و آن هنر را در حد فراغت ذهن بیاموزید. وی پس از دوران دانشجویی برای امرار معاش به تدریس خصوصی پرداخت و استعداد فراوانش در این زمینه موجب شد که درهای خانواده های اشرافی شهر وین و انجمنهای فرهنگی به رویش گشوده گردد.

مطلب پیشنهادی : کلیپ انگیزشی

شتیفتر گرچه بسیار دیر و در سی سالگی به استعداد نویسندگی خود پی برد، پس از انتشار نخستین آثار، نویسنده ای زبردست معرفی شد. اولین قصه های او در طی سالهای ۱۸۴۴-۰ ۱۸۵ در مجموعه ای شامل شش جلد با عنوان مطالعه ها انتشار یافت.

قصه های این مجموعه گاه تحت نفوذ نویسندگانی چون هوفمان قرار داشت، اما بسیار زود سبک شخصی نویسنده بر هر نفوذی غلبه یافت. توصیفهای شاعرانه از چشم اندازهای طبیعت و زندگی مردم، علاقه شدید به عواطف انسانی و دقت در وصف، نمودار سبک شخصی نویسنده و تسلط او در هنر نقاشی است که همه جا به وسیله تجزیه و تحلیل احساسها، رنگی قوی و جاندار می گیرد.

عشق در شکلهای گوناگون پایه قصه ها قرار دارد، شیوه نگارش روشن و شفاف و از خوش اهنگی و دلنشینی خاص برخوردار است. از معروفترین قصه های این مجموعه آبدیاس است که در آن استادی نویسنده در تجسم بخشیدن و زنده گرداندن جنگلها و کوهستانهای بوهم آمیخته با حوادث فراوانی از سرزمین افریقا یا خرابه های شهر قدیم رم به چشم می خورد.

آبدیاس قهرمان کتاب، جوانی است که برای امرار معاش از خانواده دور می شود و پس از سالها کار و کوشش و فراهم آوردن سرمایه با خوشبختی کامل به وطن بازمی گردد که ناگهان با تیره روزی های گوناگون روبرو می شود. پس از موفقیت های داستان آبدیاس ، وی موفق به نشر کتاب دیگری شد که نام آن بریگیتا است.

بریگیتا است که از حیث دسیسه و پیچ و خم حوادث گوناگون بسیار غنی و در عین سادگی از شور فراوان برخوردار است. داستان مرد مجرد از قصه های دیگر این مجموعه است که زیبائی شاعرانه ای دارد.این داستان توانست ارتباطی عمیق میان شاعرانگی و ادبیات منثور ایجاد کند و در نوع خود یکی از شاهکارهای شتیفتر محسوب می شود.  مجموعه مطالعه ها شتیفتر را ناگهان به شهرت رساند و از زیباترین کتاب های منثور ادبیات آلمانی به شمار آمد.

این کتاب دارای متنی بسیار باریک بین و هوشمندانه است. اگر به تاریخ ادبیات اروپا در طی سالهای چاپ این اثر رجوع کنید ، در خواهید یافت که این اثر توانسته است با اختلاف خود را به یکی از برترین آثار ادبی آن زمان تبدیل کند.

نهضت های ۱۸۴۸ اتریش نویسنده را سخت منقلب ساخت وهرگز نتوانست به آزادی معنوی که آرزوی دائمیش بود، دست یابد. در این زمان با سمت بازرس آموزشی به شهر لینتس رفت، تا آخر عمر آنجا ماند و بهترین آثارش را خلق کرد. مجموعه داستان سنگهای رنگارنگ در ۱۸۵۳ در دو جلد انتشار یافت که از بهترین قصه های عامیانه تقلید شده و در واقع برای کودکان نوشته شده بود.

مطلب پیشنهادی : قانون جذب

در داستان سنگ بلور که از بهترین داستان های این مجموعه است، نویسنده حادثه غم انگیز دو کودک را شرح می دهد که در میان برف راه گم کرده، سرگردان مانده و ناچار شده اند که شب عید نوئل را تنها در یخ بندان بسر برند.

شتیفتر در مقدمه این مجموعه اصول اندیشه خود را در باره طبیعت و نظام و تعادلی که در مظاهر و جلوه های گوناگون آن وجود دارد، بیان می کند و علاقه خود را به دنیائی منظم و زندگی دور از هر نوع انقلاب و ویرانگری نشان میدهد. در ۱۸۵۷ کتاب عشق وا پسین در سه جلد منتشر شد که شهرت نویسنده را به خارج از کشورش کشاند و توجه نیچه فیلسوف آلمانی را به خود جلب کرد و نثر آن را با نثر گوته قابل سنجش دانست. کتاب عشق واپسین که شاهکار شتیفتر بشمار می آمد، دنباله نوع سنتی رمان تربیتی است و شکل پذیرفتن روح جوانی را از آغاز زندگی تا دوران پختگی نشان می دهد که در نظام دقیق و قوانین عمیق دنیا رو به تکامل می رود.

این رمان که بدون نام قهرمان است، در اول شخص مفرد نوشته شده است. این کتاب توانست ، دروازه های اندیشه ی این نویسنده ی بزرگ را به دیگر مرزهای ادبی جهان باز کند و فرصتی برای وی فراهم سازد که اندیشه هایش را در یک مقیاس جهانی به نمایش بگذارد. از آن گذشته ، او با انتشار این کتاب ، ثابت کرد که به چه میزان باورهای فکری منسجمی در باب آرا خویش و فلسفه ی جهان شمول خویش دارد و به دنبال آن توانست جایگاه خود را به عنوان یک نویسنه طراز اول و اندیشمند در جهان به تثبیت برساند.

رمان ویریکو نیز همین موضوع را به صورت داستانی تاریخی عرضه می کند. این رمان در سه جلد میان سال های ۱۸۶۵ و ۱۸۶۹ منتشر شده و پرده نقاشی گسترده ای از تاریخ بوهم در قرون وسطا است. ویریکو در زمره ی  بهترین رمان های تاریخی ادبیات آلمان بشمار می آید. اما بعد از انتشار این داستان ، زندگی شتیفتر دچار دگرگونی ها و تحول های بسیار شد.

البته نمی توان به صراحت اعلام کرد که داستان های او و نوشته ی اخیر او باعث این امر شد ، اما روحیه ی این نویسنده ی بزرگ پس از سالها تلاش در زمینه ی نویسندگی و بیان دردها و رنج های بشری دچار یک خمودگی و فسردگی شد و این امر بر زندگی او بسیار تاثیر گذاشت. همچنین پس از ان  شتیفتر به دنبال یک سلسله مصیبت خانوادگی و ابتلای به بیماری دردناک و درمان ناپذیر خود کشی کرد. در آثار استیفتر سبک کلاسیک آلمان و آرزوهای بشر دوستانه که ولفگانگ گوته بزرگترین نماینده آن بود، بخوبی آشکار است. هنر شتیفتر از خیال پردازی به دور است. وی تنها به روابط مداوم افراد با یکدیگر و روابط انسان با طبیعت توجه دارد.

در هنر نویسندگی او زیبائی و حقیقت با هم می آمیزد و ستایش از زندگی ساده و احساس عمیق دور از هر گونه جار و جنجال در بیشتر آثارش نمودار است. او دغدغه ی انسان و انسانیت را در تمامی آثار خود به نمایش گذاشته است. اگر مروری به آثار او داشته باشید ، یقینا به این امر پی خواهید برد که به چه میزان هر کدام از کارهای او با تفکرهای غنی انسانی همراه است و چگونه وی وجود نوشته های خود را از درون مایه ای انسانی الهام گرفته است.آ دالبرت شتیفتر دور از کشمکش و مشاجره به تربیت و پرورش هموطنانش همت می گمارد.

اندیشه ها و آرزوهایش بیشتر رنگ اعتدال دارد تا رنگ انقلابی هرج و مرج طلبی و همین امر نیز موجبات موفقیت وی به عنوان یک نویسنده ی بزرگ را فراهم آورده است. همانطور که گفتیم ، وی به تاریخ ۲۸ ژانویه ی ۱۸۶۸ در شهر لینتس خود کشی کرد و چشم از دنیا فرو بست.

آثار آدالبرت شتیفتر

  • مطالعه ها _ مجموعه شش جلدی
  • آبدیاس
  • بریگیتا
  • مرد مجرد
  • سنگ های رنگارنگ
  • سنگ بلور
  • عشق واپسین
  • ویریکو
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی

زندگینامه امام حسین (ع)

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 

زندگی‌نامه حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام)

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً
ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

****

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَلِیِّ اللَّهِ‏
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیجَةَ الْکُبْرَى السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَاللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ
فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ
یَا مَوْلایَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ
لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیَابِهَا
وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا
وَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ وَ أَنْبِیَائهُ وَ رُسُلَهُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ [بِآیَاتِکُمْ‏] مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی
وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَادِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَامِکُمْ وَ عَلَى شَاهِدِکُمْ
وَ عَلَى غَائِبِکُمْ وَ عَلَى ظَاهِرِکُمْ وَ عَلَى بَاطِنِکُمْ ...

زندگی‌نامه حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام)

یَا اَباعَبْدِاللّهِ یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الشَّهیدُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا
اِنا تَوَجَّهنا وَ استَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه

*****

به گزارش گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد؛ حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) سومین امام شیعیان جهان، در سوم شعبان سال چهارم هجری قمری در مدینه منوره به دنیا آمد و در عاشورای سال ۶۱ هجری در کربلا به شهادت رسید.

ولادت و نام گذاری امام حسین (ع)

حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) سومین امام شیعیان جهان، در سوم شعبان سال چهارم هجری قمری در مدینه منوره به دنیا آمد و در عاشورای سال ۶۱ هجری در کربلا به شهادت رسید.
ولادت و نام گذاری امام حسین (ع):
حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) سومین امام شیعیان جهان؛ دومین فرزند برومند و گرانقدر حضرت امام علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س)، پس از امام حسن مجتبی (ع) است.
حضرت امام حسین (ع)، گوهری الهی و تابناک، چراغ درخشان و جاودان هدایت، و کشتی نجاتی است که هماره بر تارک تاریخ می درخشد و خواهد درخشید (إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینَةُ النَّجاةِ) و طالبان هدایت و انسان‏هاى خسته از ظلم و ذلت را بیدار و به حق رهنمون می سازد.
وقتی خبر ولادت امام حسین (ع) به پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) رسید، به خانه حضرت على (ع) و فاطمه (س) آمد و به اسماء فرمود تا کودک را بیاورد.اسماء او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص) برد، آن حضرت (ص) هم به دستور خدای متعال و براساس پیامی که جبرئیل امین وحی الهی آورد، این مولود مبارک و نورانی را به نام پسر کوچک هارون (شُبِیر) که به عربى (حسین ) خوانده می شود، نام نهاد.
به این ترتیب بود که نام پر عظمت «حسین» از جانب پروردگار جهانیان، براى دومین فرزند امام علی (ع) و فاطمه زهرا (س) در خانه ولایت انتخاب شد.
در روز هفتم ولادتش نیز مادرش فاطمه زهرا (س) گوسفندى را براى فرزند خود، عقیقه کرد و سر مبارک این نوزاد را تراشید و هم وزن موى سرش، نقره صدقه داد.
کنیه حضرت امام حسین (ع) هم «اباعبد الله» است و «سیدالشهداء»، «ثار الله»، «شهید»، «سبط»، «وفى»، «زکى»، «ابالشهداء» و «خامس آل عبا» از القاب امام سوم شیعیان می باشد.
امام حسین (ع) دارای شأن و منزلتی بسیار والا و بالا در پیشگاه مقدس الهی می باشد.
بسیاری از کتب تفسیر و حدیث و تاریخ هم حضرت سیدالشهداء (ع) را از مصادیق بارز آیات تطهیر (احزاب/ 33)، مباهله (آل عمران/ 61)، مودت (شوری/ 23)، اطعام (انسان/ 8) و کلمات (بقره/ 37) و آیات پایانی سورة مبارکه فجر بیان می کنند.
امام حسین (ع) دارای زندگانی پر فراز و نشیبی است. رحلت جد بزرگوارش پیامبر اکرم (ص) و پس از آن فتنه های مدینه، غصب فدک، غصب ولایت و مجروحیت و شهادت مادر عزیزش و ریحانه رسول خدا حضرت فاطمه زهرا (س)، خانه نشینی و پس از آن حکومت پدر ارجمندش امام علی (ع) همراه با جنگ های جمل، صفین و نهروان، و شهادت آن بزرگوار در سال 40 هجری در کوفه، فتنه های زمان امامت بردارش امام حسن (ع) و جریانات پس از آن از جمله خلافت معاویه و یزید در دوران امامت خود تا واقعه جانگداز کربلا، از فراز و نشیب های مهم و تاریخ ساز در زندگانی پر برکت حضرت سیدالشهداء (ع) است.
امام حسین (ع) در آغوش پیامبر خدا (ص) بزرگ شد و مانند برادرش امام حسن (ع)، مورد علاقه شدید آن حضرت بود که درباره اش فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ ...»
ابراز علاقه و توجه رسول خدا (ص) به امام حسن و امام حسین (ع) که نشان از مقام شامخ این دو بزرگوار داشت، چنان بود که همه اصحاب، از آن آگاه بودند.
ایمان، علم، بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگیری از بینوایان، عفو و حلم از صفات برجسته این حجت الهی به شمار می‌رفت.
شش سال و چند ماه از عمر گرانقدر امام حسین (ع) در زمان حیات مبارک رسول خدا (ص) بود و پس از رحلت ایشان، 30 سال هم با پدر بزرگوارش امام علی (ع) زیست که در این زمان هم از موقعیت بسیار والایی برخوردار بود.
در دوران امامت پدر ارجمندش (ع)، همچون برادر عزیزش و همچون سربازی فداکار در کنار آن حضرت بود و در سه جنگ جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. پس از شهادت امام علی (ع) که امامت به برادرش امام حسن بن علی (ع) رسید هم مانند یک سرباز، مطیع کامل رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود و در اطاعت اوامر ایشان، ذره‌ای سستی نمی‌کرد.
حضرت سیدالشهدا (ع) پس از انعقاد پیمان صلح (صلح امام حسن (ع) با معاویه)، همراه با برادر گرامی و بقیه اهل بیت (ع) از کوفه به مدینه آمدند و پس از شهادت امام حسن مجتبی (ع) در سال ۵۰ هجری قمری (که با توطئه معاویه و به دست همسرش جعده، دختر اشعث بن قیس الکندی مسموم و به شهادت رسید.)، بار امامت را به دوش گرفت.

حضرت امام حسین بن علی (ع) از محور‌های وحدت و چهره‌های برجسته و شاخص شیعه و همواره یکی از معترضین سرسخت نسبت به سیاست‌ها و ظلم‌های امویان (حکومتی که از سال ۴۱ هجری با معاویه اولین خلیفه اموی شروع می‌شود و تا سال ۱۳۲ هجری ادامه می‌یابد) بود که حاکمان اموی از نفوذ شخصیت او بیم داشتند.

حضرت اباعبدالله الحسین (ع) از اینکه معاویه به ناحق بر اریکه حکومت اسلام تکیه زده و سخت مشغول تخریب اساس جامعه و قوانین اسلامى و الهی است، به سختى رنج می برد ولى به دلیل شرایط موجود و مانند برادرش امام حسن (ع)، امکان حرکت و ایجاد جنبش و قدرتی برای مقابله با او را نداشت.
در تمام طول مدتى که معاویه براى ولایتعهدى فرزندش یزید از مردم بیعت می گرفت، امام حسین (ع) به شدت با اومخالفت کرد و تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدى او را نپذیرفت و البته معاویه هم در اصرارى برای این موضوع به امام (ع) نکرد.
با مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری، یزید هم به ناحق بر مسند حکومت اسلامى نشست و خود را امیرالمؤمنین خواند، و به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) به نفع او بیعت بگیرد (و اگر مخالفت کرد، او را به شهادت برساند)، اما سیدالشهداء (ع) که فساد یزید و بی لیاقتی او را می‌دانست، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از سلطه یزید که به زوال و محو دین می‌انجامید، راه مبارزه را در پیش گرفت.
دوران خلافت یزید که فردى فاسد و شرابخوار بود، به دلیل شخصیت وی و اتفاقاتی مانند فاجعه کربلا و شورش مردم مدینه در واقعه حره که در آن رخ می دهد، از بدترین دوران تاریخ سیاسی اسلام محسوب می شود که با خونریزی، فساد و انحراف کامل از دین و سنت پیامبر اسلام (ص) همراه بود.
بنابراین آن حضرت (ع)، شبانه و مخفىانه از مدینه به سوى مکه هجرت کرد. این خبر در بین مردم مکه و مدینه منتشر شد و به کوفه هم رسید. کوفیان از امام حسین (ع) که در مکه به سر می برد دعوت کردند تا به سوى آنان بیاید و و زمامدار امورشان باشد. آن حضرت (ع) در پی نامه نگاری‌ها و دعوت کوفیان و شیعیان عراق، ابتدا مسلم بن عقیل (ع) پسر عموى خویش را برای بررسی اوضاع به کوفه فرستاد و نامه‌هایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت. با ورود مسلم بن عقیل (ع) به کوفه، مورد استقبال گرم و بی سابقه اى قرار گرفت و هزاران نفر به عنوان نایب و سفیر امام (ع) با وی بیعت کردند. او هم در نامه اى این مسائل را به محضر امام حسین (ع) نوشت.
امام حسین (ع) با دریافت پاسخ کوفیان در بیعت با مسلم بن عقیل، هر چند کوفیان را از زمان حکومت پدر و برادر خود به خوبى می شناخت و می دانست گفته ها و بیعتشان با مسلم (ع) قابل اعتماد نیست اما براى اتمام حجت و اجراى امر پروردگار، به سوى کوفه رهسپار شد.
حضرت سیدالشهداء (ع) تا روز هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری یعنى روزى که مردم مکه عازم رفتن به منى بودند، در مکه ماند و در چنین روزى با اهل بیت و یاران خود، از مکه به طرف عراق حرکت کرد، اما پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل (ع)، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت.
یزید که از حرکت مسلم به سوى کوفه و بیعت کوفیان با او آگاه شده بود، عبیداله بن زیاد را که از پلیدترین یاران یزید و طرفداران جنایتکار، حیله گر و بى رحم حکومت بنى امیه بود، به کوفه فرستاد. ابن زیاد از ضعف ایمان، دورویى و ترس مردم کوفه استفاده کرد و با تهدید وارعاب، آنان را از اطراف مسلم پراکنده ساخت. مسلم نیز به تنهایى با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت و نهایتاً پس از جنگى دلاورانه و شجاعانه، دستگیر شد و به شهادت رسید.
ابن زیاد حتی برخی افراد خیانتکار و بی ایمان کوفه را علیه امام حسین (ع ) برانگیخت و کار به جایى رسید که عده اى از همان کسانى که براى امام (ع) دعوتنامه نوشته بودند، زره و لباس جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا سیدالشهداء (ع) از راه برسد و او را به شهادت برسانند.
ابن زیاد، حر بن یزید ریاحى را براى زیر نظر گرفتن امام حسین (ع) و همراهانش فرستاد و عمر بن سعد را هم با سپاهیانش به کربلا اعزام نمود. او به عمر بن سعد وعده داده بود که اگر امام حسین (ع) را به شهادت برساند او را حاکم رى خواهد کرد.
کاروان حضرت سیدالشهدا (ع) که همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوی کوفه می‌رفت، در دوم ماه محرم الحرام سال ۶۱ هجری و پیش از رسیدن به کوفه، وارد سرزمین «کربلا» که منطقه اى خشک و غیر آباد بود. حُرّ بْن یَزید ریاحی بر اساس دستور عمر بن سعد در این سرزمین، راه را بر امام حسین (ع) بست و ایشان را مجبور به توقف کرد.

امام سوم شیعیان (ع) به ناچار در همان جا توقف کرد و آن جا را خیمه گاه خویش قرار داد. آن حضرت (ع) پس از رسیدن به کربلا، پرسید این سرزمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا است. امام حسین (ع) همین که نام کربلا را شنید، فرمود: «اَللّهُمَ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَربِ وَ الْبَلاء» سپس فرمود: «این موضع کرب و بلا و محل محنت و عنا (رنج) است، فرود آیید که اینجا منزل و محل خیمه ‏های ما و این زمین، جای ریختن خون ماست و در این مکان، قبر‌های ما واقع خواهد شد ...»

پس در آن جا فرود آمدند و خیمه‌ها را برپا نمودند و در طرف دیگر، حُرّ بْن یَزید با یاران و سپاهیان خویش فرود آمد و خیمه هاى دشمنى و قتال با آل رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) را برپا نمود و چون روز دیگر شد، عمر بن سعد ملعون با چهار هزار سوار به کربلا رسید و در برابر لشکر آن امام مظلوم (ع) فرود آمدند. ایشان در این سرزمین در محاصره سپاهیان دشمن که هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شد، قرار گرفت، ولی تسلیم نیرو‌های یزید نشد.

عمر بن سعد ملعون حتی دستور داد آب را بر روى امام حسین (ع) و یاران و همراهانشان ببندند و آنها و حتی زنان و کودکان را در آن بیابان گرم و سوزان، در فشار تشنگی و عطش قرار دادند.

سرور و سالار شهیدان (ع) با سلاح خون به دیدار شمشیر مى رفت که «اِنْ کانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِم اِلاَّ بِقتلى فَیا سُیوفُ خُذینی» (اگر دین محمد صلی الله علیه و آله جز با کشتن من پایدار نمى‏‎ماند، پس اى شمشیر‌ها مرا دریابید.» و موقع حمله به دشمن ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» مى‏‎گفت و سرانجام در روز عاشورا و در سن 57 سالگی، مظلومانه و تشنه کام، همراه اصحابش که بیش از 72 تن نبودند اما از شجاع ترین افراد به شمار می رفتند، در آن سرزمین به شهادت رسید.

یاران شهادت طلب و با وفای سیدالشهدا (ع) بویژه حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس (ع) نمونه بارز آگاهی، ایمان، شجاعت و فداکاری بودند که در رکاب آن حضرت (ع) به فیض شهادت رسیدند. جمعی از بنی هاشم بودند. جمعی از مدینه با آن حضرت (ع) آمده بودند، برخی در مکه و در طول راه به ایشان پیوستند. برخی هم از کوفه توانستند به جمع آن حماسه سازان شهید بپیوندند. کسانی هم در راه نهضت حسینی، پیش از عاشورا شهید شدند (مانند مسلم بن عقیل، هانی بن عروة و قِیس بن مُسَهَّر صیداوی) که آنان نیز جزو اصحاب امام حسین (ع) به شمار می‌آیند.
دشمنان خدا پس از شهادت جانگداز و حماسه آفرین اباعبدالله الحسین (ع)، سر مقدس آن حضرت (ع) و جمعی از یاران ایشان را از بدن ها جدا کردند و بر بالای نیزه زدند و اهل بیت و فرزندان داغدیده آنان را همراه با حضرت امام سجاد (ع) و حضرت زینب کبری (س) به اسارت کوفه و شام بردند، در حالی که شهرها را چراغانی و آذین بندی می کردند و در این راه، مصائب بسیاری بر این عزیزان به عنوان فرزندان و جگرگوشه های رسول خدا (ص) وارد شد.
پس از پایان ماجرای عاشورای سال ۶۱ هجری قمری و شهادت سید و سالار شهیدان (ع) و یاران باوفای آن حضرت، عمر بن سعد فرمانده سپاهیان عبیدالها بن زیاد، در روز یازدهم محرم، اجساد کشته‌های سپاه خویش را شناسایی و گردآوری و آنان را دفن کرد و در حالی که بدن‌های مطهر و قطعه قطعه شهدای اهل بیت (ع) همراه با پیکرمقدس امام حسین (ع) و سایر شهیدان و یارانشان، به صورت بسیار جگر خراشی بر زمین مانده بود، کربلا را به قصد کوفه ترک کرد، حال آنکه کسی جرأت نمی‌کرد این اجساد پاک را دفن کند.
پیکر‌های مطهر شهدای کربلا، سه روز بر روی زمین ماند تا این که در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم، زنان قبیله بنی اسد (نام تیره‏ای از قبایل عرب، از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه) که در غاضریه در نزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند و از کشته شدن امام حسین (ع) و یارانش به دست سپاه حکومتی امویان مطلع گردیده بودند، ضمن گذر بر میدان جنگ و دیدن اجساد شهداء، تحت تأثیر قرار گرفته، مردان خود را خبر و مورد شماتت قرار داده و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند.
بهرحال گروهی از مردان قبیله بنی اسد برای خاکسپاری شهدا، وارد زمین کربلا شدند، ولی چون بدن‌ها پاره پاره بود، آنها را نمی‌شناختند و در حالت تحیر و تردید قرار گرفتند که در این هنگام حضرت امام سجاد (ع)، به صورت ناشناس و از راه اعجاز، از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و ضمن حضور در جمع آنان، پیکر‌های مطهر شهدا را معرفی و با کمک بنی اسد دفن کردند.
امام علی ابن الحسین (ع) پس از معرفی و اقامه نماز بر پیکر نورانی شهدا، به گودال قتلگاه رفت، با پیکر پاک پدر (ع) معانقه فرمود، صورت به رگ‌های بریده اش نهاد و گریه‌های زیادی کرد. بر بدن مطهرش نماز گذارد، آنگاه چند قدم عقب تر، کمی از خاک‌ها را با دست خود کنار زد، قبر و لحدی حاضر و آماده و صندوقی شکافته نمایان شد، حضرت (ع) دستان خود را زیر پیکر پدر شهیدش حضرت سیدالشهداء (ع) گشود و فرمود: «بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله، صدق الله و رسوله، ماشاء و لا حول و لا قوة إلاّ بالله العظیم». سپس به تنهایی و بی آنکه بنی اسد در این کار همراهی اش کنند، پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنان فرمود: «همراه من کسی هست که یاری می‌کند.» آن گاه پیکر پاک امام حسین (ع) را در قبر نهاد، سپس صورت بر آن رگ‌های بریده گذاشت و فرمود: «خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است. اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی. سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من،‌ای فرزند رسول خدا» و بعد از هموار کردن قبر شریف، بر روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را با لب تشنه و غریبانه شهید کردند. "
آن گاه به طرف پیکر مطهر عمویش؛ حضرت قمر بنی هاشم، عباس بن علی (ع) در نزدیکی نهر علقمه و شریعه فرات (در راه غاضریّه، همان محلی که به شهادت رسید و اکنون قبر مقدس اوست.) رفت و او را در همان حال دید که فرشتگان آسمان‌ها را دهشت زده و حوریان بهشتی را گریان ساخته بود. خود را روی بدن مقدس او انداخت و رگ‌های بریده‌اش را می‌بوسید و می‌فرمود: " پس از تو خاک بر سر دنیا!‌ای قمر بنی‌هاشم! از من سلام بر تو باد،‌ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد! " برای او نیز، قبری گشود و به تنهایی، آن بزرگوار را نیز وارد قبر کرد، همان گونه که برای پدرش کرد و به بنی اسد فرمود: با من کسانی اند که یاری ام می‌کنند.
برای بنی اسد مجالی گذاشت تا در دفن شهدای دیگر مشارکت کنند، دو جا برای آنان تعیین کرد و فرمود: دو گودال حفر نمایند، در اوّلی شهدای بنی هاشم و در دیگری اصحاب را قرار دادند.
حضرت علی اکبر (ع) را نیز پایین پای حضرت امام حسین (ع) به خاک سپردند، بنابراین نزدیک‌ترین شهیدان به حضرت امام حسین (ع)، فرزندش علی اکبر (ع) در پایین پای آن بزرگوار است.
همین طور بقیه شهدای کربلا را پائین پای حضرت امام حسین (ع) دفن نمودند. اما پیکر پاک حر بن یزید ریاحی را (به درخواست مادرش) به قبیله‌اش، جایی که هم اینک قبر اوست، بردند.
ابن شهر آشوب و مسعودی می‌گویند: برای بسیاری از آن‌ها قبر‌های آماده یافتند و مرغان سفیدی بر گرد آنان دیدند.

زندگی‎نامه حضرت امام حسین (علیه السلام)

 


از آن پس، کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و شهادت مظلومانه امام حسین (ع) سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدان‌های خفته گردید.

به همین دلیل ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شد و فرا رسیدن آن، دل‌ها را پر از غم می‌سازد و پیروان و شیفتگان سرور و سالار شهیدان (ع) از اول محرم، با سیاه پوش کردن محافل و مجالس، به یاد آن امام شهید (ع) و یاران باوفایش، به عزاداری می‌پردازند.

قیام حضرت امام حسین (ع) از روز امتناع از بیعت با یزید تا روز عاشورا، ۱۷۵ روز به طول انجامید که شامل ۱۲ روز در مدینه، ۴ ماه و ۱۰ روز در مکه، ۲۳ روز در بین راه مکه تا کربلا و ۸ روز در کربلا از ۲ تا ۱۰ محرم است.

******

انس با قرآن، اخلاص و توجه به رضایت الهی، اخلاق کریمانه همراه با گذشت، تواضع و فروتنى، سخاوت و ‏احسان، امر به معروف و نهی از منکر، ایثار، توکّل، توجه به عبادت و حق تلاوت قرآن، حق‏گویى، حضور در محضر الهى، ذکر، خوف و خشیت الهى، صبر و تسلیم و رضا، عزت‏ طلبى و ذلّت ستیزى را می‌توان از بارزترین نکات و صفات قابل توجه در حرکت و قیام امام حسین (ع) به عنوان انسانی قرآنى برشمرد.

******

امام حسین (ع) در طول سفر خود به کربلا، خدا را تنها تکیه گاه مى‏‌داند، در دومین سخنرانى در روز عاشورا پس از آن‏ که هر دو سپاه آماده‏ نبرد شدند، خطاب به سربازان عمر سعد فرمود: «سخن مرا بشنوید و عجله نکنید ... بى تردید، سرور من آن خدایى است که قرآن را فرو فرستاده و همواره دوستدار شایستگان است.»

آن حضرت (ع) در عین صلابت و قاطعیت، رئوف، و در عین تهجّد شبانگاهى، در روز، چون شیر بر دشمنان مى‎‏غرّد، از یک سو بر جهاد و شهادت، شجاعت، هجرت و امر به معروف و نهى از منکر به عنوان عناصر کلیدى حضور مؤثر در جامعه تأکید مى‏‌کند و از دیگر سو، مؤمنانى را مى‌‏ستاید که شب‌ها به نجواى با معبود می ‏پردازند.
امام حسین (ع) انس ویژه‏اى با نماز داشت. از برادرش حضرت ابوالفضل العباس (ع) خواست یک شب از امویان مهلت بگیرد تا در آن شب به دعا، نماز، تلاوت قرآن و استغفار و راز و نیاز با خدا بپردازد.
«اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُوَخِّرَهُمْ اِلى غُدْوَه وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّهَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَهَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ اَنِّی قَد کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاهَ لَهُ وَ تِلاوَهَ کِتابِهِ وَ کَثْرَهَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ.»
«به نزد آنان بازگرد، و چنانچه توانستى تا فردا را از آن‌ها مهلت بگیر و آن‌ها را امشب از ما دفع نما، که ما امشب برای پروردگارمان نماز بگزاریم، و او را بخوانیم، و از او طلب آمرزش نماییم، زیرا خدای تعالی می‌داند که من همیشه نماز، تلاوت کتابش (قرآن)، راز و نیاز و دعای بسیار و استغفار را دوست می‌دارم.»
صبحگاه عاشورا یاران خویش را چنین به صبر فرا مى‏‎خواند که: «اى کریم زادگان! صبورى کنید، زیرا مرگ چونان پلى است که شما را از سختى‎ها و آسیب‏‌ها عبور داده و به بهشت‏ هاى پهناور و نعمت‏هاى جاودانه مى‌رساند ...»
در ظهر عاشورا نیز که تنور جنگ به شدت گرم شده بود، به شخصى که وقت نماز را به ایشان یادآورى کرد، فرمود: «نماز را به یادمان آوردى، خدا تو را از نمازگران قرار دهد، بلکه اکنون وقت آن است، از دشمنان بخواهید که دست از جنگ بشویند تا نمازمان را بخوانیم.» و چون آنان حاضر به این امر نشدند، سعید بن عبداللَّه حنفى و زهیر بن قین، پاسدارى از جان امام (ع) برای اقامه نماز را بر عهده گرفتند و در این راه شهید شدند.
امام حسین (ع) هم با اقامه این نماز در میدان نبرد روز عاشورا، اهمیت عبادت و بندگی خدا را برای همیشه تاریخ به نمایش گذاشت و ثبت کرد.
عصر عاشورا هم در قتلگاه و عروجگاه کربلا، در نیایشى عاشقانه با تن و بازوى زخمدار چنین فرمود که: «بر قضا و حکم تو صبر مى‏‎کنم، اى خداى من، جز تو خدایى نیست. اى فریادرس فریادگران!»
امام (ع) در روز عاشورا در مقابل سپاه دشمن فریاد بر آورد که: «آگاه باشید که زنازاده پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیّر ساخته؛ یا شمشیر کشیده آماده جنگ شوم و یا لباس ذلّت بپوشم و با یزید بیعت نمایم ولى ذلت از ما بسیار دور است (هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة)».
آن حضرت (ع) در روز عاشورا بعد از شهادت اصحاب، سر مبارک خود را به آسمان بلند کرد و فرمود: «الَّلهُمَّ اِنّک تَرى‏ ما یُصْنَعُ بولد نبیّک» (خدایا تو شاهدى که با پسر پیغمبر تو چه مى‏‎کنند؟)، همچنان که پس از شهادت طفل شیرخوار خود حضرت علی اصغر (ع)، دست مبارک خود را زیر گلوى او گرفت، وقتى که دستش پر از خون شد، آن را به طرف آسمان پاشید و فرمود: «آن ‏چه که این مصیبت را بر من آسان مى‏ کند، این است که این مصایب در محضر خدا و منظر او واقع مى ‏شود.»
سیره‏ ارجمند سیدالشهدا (ع) را در قرآن باید نگریست تا به حقیقت آن یا شمه‎‏اى از حقیقتش دست یافت.
آن حضرت (ع) نه تنها شاگرد مکتب قرآن که عِدْل و شریک قرآن است، از این‏ روست که در فرازى از زیارتنامه‏ شریف آن امام و سرور آزادگان مى‏‎خوانیم: «السَّلامُ عَلَیکَ یا شریکَ القُران» (سلام بر تو اى شریک قرآن).
اُنس اباعبدالله الحسین (ع) با قرآن به دوران حیات جسمى محدود نمى شود بلکه بعد از شهادت نیز ادامه دارد: منهال بن عمرو می‌گوید:، چون سر مطهّر امام علیه السلام را به دمشق آورده و بر نى حمل مى‏ کردند، من پیش روى او بودم. شخصى سوره‏ کهف را مى‏ خواند تا رسید به آیه‏ شریفه‏ «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» «آیا پنداشتى که داستان اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ماست؟!» (آیه ۱۰)، به خدا سوگند ناگاه آن سر مطهر به سخن آمد و با زبان فصیح فرمود: «شگفت‏ تر از اصحاب کهف، واقعه‏ شهادت و بردن من بر نى است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی

روز دارو ساز

پنجم شهریور، روز بزرگداشت زکریای رازی است. به پاس زحمات و کشفیات این حکیم و شیمیدان بزرگ ایرانی در عرصه داروسازی، روز بزرگداشت وی، روز داروسازی نام نهاده شده است.

 

محمد زکریای رازی:
محمد زکریای رازی (251ه-ق، 313 ه-ق) پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی که آثار ماندگاری در زمینه پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته است و به عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) مشهور است. به گفته جرج سارتن (پدر تاریخ  علم) زکریای رازی بزرگترین پزشک اسلام و قرون وسطی بود. زکریای رازی این دانشمند ایرانی از آن جا که کتاب های خود را به زبان عربی می نوشت نزد غربیان به جالینوس عرب نیز مشهور بوده است.

 

داروسازی

 بی گمان یکی از شاخه های بسیار مهم دانش پزشکی زمان ما دانش دارو شناسی و دارو سازی است، که مهارت روزمره را مطلبد و دانش داروشناسی از نیاز های اولیه است و هیچ کدام از دست اندر کاران رشته های پزشکی از این دانش بی نیاز نیستند پزشک، داروساز، دندانپزشک، پرستار، ماما و دیگر وابستگان این رشته اگر دارو شناس نباشند در کار خود موفق نخواهند بود.

 

تاریخچه داروسازی:
استفاده از دارو به قبل از تاریخ مکتوب می رسد (تسکین درد زخم های بدن از طریق قرار دادن عضو در آب سرد و یا استفاده از برگ تازه درختان و یا گل آلود کردن عضو) از هنگام تهیه و جمع آوری مواد داروئی دانش داروسازی آغاز شد و به این ترتیب در اثر بروز بیماری های مختلف و غریزه بقاء در طول اعصار متمادی داروهای مختلف کشف گردیدند. در قرن هفتم قبل از میلادASKLEPIOS به عنوان بزرگ ترین خدایان تندرستی مورد اعتقاد یونانیان بود و در آن زمان بیمار می بایست دست یا عصای آسک لپیوس و یا زبان مار مقدس را می بوسید تا مورد رحمت خدا  قرار می گرفت عصای آسک لپیوس و مار مقدس که دور آن حلقه زده بود به عنوان نشانه رسمی پزشکی در دنیا شناخته شد. در سمت راست آسک لپیوس دخترش HYGIA می ایستاد که در دستش یک جام از شربت شفاء بخش برای بیمار قرار داشت و مار مقدس نیز بر بازویش حلقه زده بود از آن پس جام و مار نیز به عنوان نشانه دارو سازی در جهان شناخته شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهرداد جدیدی