به گزارش لیزنا، پنج کتاب «امیرکبیر فقط اسم خیابان نیست!» اثر فرهاد حسن زاده، «چگونه یک زمینلرزه به سونامی تبدیل میشود؟» نوشته لیندا تاگلیافرو و ترجمه حسین بکایی، «روایت ناتمام (کتاب منصور ستّاری)» اثر رضا رسولی، «سلیمانی عزیز» تألیف جمعی از نویسندگان و «فهیمه (زندگینامه داستانی فهیمه محبی)» اثر نفیسه ثبات، آثار ارائه شده در بسته پیشنهادی نهاد کتابخانههای عمومی کشور در قالب طرح کتابخوان دی ماه ۱۳۹۹ است.
سلیمانی عزیز
پدیدآور: جمعی از نویسندگان
ناشر: حماسه یاران
تعداد صفحات: ۲۵۶
«سلیمانی عزیز» خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. این اثر حاصل مصاحبهها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، همرزمان و آشنایان شهید سلیمانی است که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشهای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را پیشکش نگاه خوانندگان کند.
متن هر خاطره کوتاه و خوشخوان است، ساحتهای بسیار متفاوت و متنوعی از زندگی حاج قاسم نیز در این مجموعه بررسی شده است. اغلب خاطرات کمتر شنیده شده است، حتی برای کسانی که اهل مطالعه زندگی این شهید بزرگوار بودهاند.
برخی از این خاطرات بسیار تأثیرگذار است و افق جدیدی پیش روی مخاطب نسبت به ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار میگشاید و باعث میشود انسان دلیل اشکهای رهبر معظّم انقلاب را در هنگام خواند نماز بر پیکر ایشان بهتر بفهمد. همچنین باعث میشود علت شادمانی و ذوق و شوق زایدالوصف دشمنان خدا و دین خدا و اولیای خدا از ترور ناجوانمردانه ایشان بیشتر مشخص شود.
خواندن این اثر باعث میشود تا حاج قاسم به عنوان یک پدر، یک همسر، یک شهروند، یک فرمانده، یک شخص تأثیرگذار در مناسبات سیاسی داخلی و بین الملل، یک خدمتگزار به اسلام و مردم و... بهتر شناخته شود. دلایل موفقیتهای مادی و معنوی ایشان نیز بهتر مشخص میشود. خاطرات مربوط به دوران مسئولیت ایشان در استان کرمان یکی از جالب توجهترین بخشهای کتاب است، شیوه مواجهه ایشان با مردم محلی و حتی اشرار منطقه بسیار حیرتانگیز، درسآموز و تحسینبرانگیز است.
این کتاب باعث میشود بفهمیم چرا ما با پدیدهای به نام مکتب حاج قاسم مواجه هستیم، نه فقط یک شخص. ابعاد گسترده شخصیت این شهید بزرگوار که در خلال خاطرات به مخاطب شناسانده میشود، باعث میشود تا هر کس در هر نقش فردی و اجتماعی بتواند ایشان را الگوی خود قرار دهد. از رفتار با والدین و اعضای خانواده و خویشان گرفته، تا رفتار مدیریتی، تخصصی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ... .
امیرکبیر فقط اسم خیابان نیست!
پدیدآور: فرهاد حسنزاده
ناشر: نشر روزگار
تعداد صفحات: ۸۷
در این کتاب گوشههایی از زندگی و اقدامات میرزا تقی خان امیرکبیر در قالب داستان برای نوجوانان روایت شده است. داستان، در قالب نامههای دختری بهنام شهرزاد به برادرش، امیرمسعود شکل گرفته است. پدر و مادر آنها از یکدیگر جدا شدهاند. شهرزاد به همراه مادرش در ایران است و امیرمسعود با پدرش در انگلستان زندگی میکند. شهرزاد به طور اتفاقی از طریق معلم ادبیات و تاریخ خود، مطلع میشود که از فرزندزادگان میرزا تقی خان امیرکبیر است. از این رو، وقتی که درمییابد آگاهیهای برادرش درباره امیرکبیر اندک است، در نامههای بعدی تلاش میکند این شخصیت ملی و تاریخی را بهتر به او بشناساند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«وقتی تاریخ را میخوانی، در پشت اتفاقهای آن سالها دستهای مرموز و پنهان انگلستان را میبینی. آنها شاه را تحریک کردند که میرزاآقاخان نوری را بر سر کار بیاورد، شاه هم از حماقتش این کار را کرد. چند روز بعد، میرزا آقاخان نوری رسماً صدراعظم ایران شد. من نمیگویم؛ تاریخ گواهی میدهد که او آدم رذل و بیلیاقتی بوده، راستی چه کسی بهتر از او میتوانست با بیعرضهگی افغانستان را از ایران جدا کن و گوشهای دیگر از این بشقاب باستانی و تاریخی را بپراند؟
او در شروع صدارت دست به تغییراتی زد و آدمهای فاسد و رشوهخوار را دوباره بر سرکار نشاند. مردم ناراضی شدند و بینظمی و هرج و مرج همه جای مملکت را فراگرفت. در میان مردم شایعه شده بود که ایران به امیرکبیر نیاز دارد و دوباره او بر سر کار خواهد آمد و صد البته که صحبت از برگشت امیرکبیر برای میرزا آقاخان و همدستانش مثل کبریتِ در انبار باروت خطرناک بود.»
چگونه یک زمینلرزه به سونامی تبدیل میشود؟
پدیدآور: لیندا تاگلیافرو
مترجم: حسین بکایی
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تعداد صفحات: ۳۵
مجموعه کتابهای «چگونه روی میدهد؟» درباره علل و تأثیرات پدیدههایی که منجر به دگرگونی در کره زمین میشوند، بحث میکند. بقایای گیاهان و جانورانی که تبدیل به سنگواره میشوند، فوران آتشفشانهایی که در زیر دریاها روی میدهند و جزیرهها را به وجود میآورند و زمینلرزههایی که امواج مهیب سونامی را به وجود میآورند از جمله موضوعاتی هستند که در این مجموعه به آنها اشاره میشود. کودکان و نوجوانان ضمن مطالعه این کتابها با پارهای از پدیدههای طبیعی یا آنهایی که عامل انسانی در آنها نقش دارند، آشنا میشوند.
این اثر یکی از مجلدات این مجموعه درباره رابطه زلزله و سونامی است؛ برخی از مهم ترین سؤالاتی که در این کتاب پاسخ آنها بیان شده عبارتند از:
چگونه یک زمینلرزه به سونامی تبدیل میشود؟
چه چیز سبب زمینلرزه میشود؟
پیش از شروع سونامی چرا دریا عقبنشینی میکند؟
چگونه میتوان از افزایش میزان خسارت و ویرانی سونامی جلوگیری کرد؟
نثر روان، متنهای کوتاه و مختصر و مفید، بیان مطالب به گونهای که ضمن دارا بودن وزن علمی زبانی ساده و قابل فهم دارد، استفاده از تصاویر رنگی و گزینش متناسب تصاویر با متن، برخی از مهم ترین ویژگیهای این اثر است که آن را برای مخاطب کودک و نوجوان خواندنیتر می کند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«دانشمندان شدت زمینلرزهها را با واحدی به نام«ریشتر» اندازه میگیرند. عدد بیشتر نشانگر ویرانی بیشتری است که یک زمینلرزه میتواند ایجاد کند. ما معمولاً زمینلرزههای کمتر از ۲ ریشتر را حس نمیکنیم. زمینلرزههای ۶ ریشتری شدید هستند. شدت زمینلرزههای خیلی خطرناک ۸ ریشتر یا بالاتر است.»
روایت ناتمام (کتاب منصور ستّاری)
پدیدآور: رضا رسولی
ناشر: روایت فتح
تعداد صفحه: ۱۵۰
شهید «منصور ستاری» در سال ۱۳۲۷ در روستای ولی آباد ورامین، دیده به جهان گشود. وی در طول دوران تحصیل همواره یکی از شاگردان ممتاز کلاس بود. پس از اخذ دیپلم متوسطه، در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکده افسری شد و پس از پایان دوره دانشکده به درجه ستوان دومی نایل آمد. در سال ۱۳۵۰ برای طی دوره علمی کنترل رادار به آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن دوره یک ساله، در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد. اقدامات وی آنچنان برجسته و فوقالعاده بود که در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با درجه سرهنگی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت عهدهدار این مسئولیت بود.
شهید ستاری که به واقع معماری آیندهنگر برای سیستم پدافند هوایی کشور بود، با راهاندازی تأسیسات و امکانات جدید و تعمیر و نگهداری امکانات قبلی و نیز اجرای پروژههایی نظیر پروژه اوج و راهاندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش (پتا) توان نگهداری نیرو را به چندین برابر قدرت قبلی ارتقا داد. ساخت هواپیمای آموزشی پرستو با کمک مهندسان و متخصصان نهاجا نیز از دیگر خدمات ماندگار این شهید بود. یکی از مهمترین فعالیتهای سرلشکر شهید منصور ستاری طی سالهای ۶۶ تا پایان جنگ تحمیلی، اسکورت ناوگان تجاری کشتیهای نفتکش ایران در خلیج فارس و دریای عمان تا خروج آنها بود.
این کتاب مجموعهای از خاطرات همسر، خویشان، دوستان و همرزمان این شهید عزیز است. خاطرات کوتاه و اغلب دارای نکاتی جالب از شخصیت شهید ستاری است؛ امیران نیروی هوایی که در این اثر خاطراتی از ایشان درباره شهید ستاری نقل شده است عبارتند از: مسعود امینی، رشید قشقائی، عمید، بهلول رضایی شهری و محمد رفیعی.
در ابتدای کتاب نثری از منصور ستاری آمده که در آن خود را معرفی می کند اما این معرفی، روایتی است که در پایان ناتمام میماند. در سطرهای پایانی این متن میخوانیم: «من یک برادری دارم به نام محمد، پسر بسیار خوبی است. یک انسان واقعاً خاص. الان هم هیچ چیز ندارد، اما همه چیز دارد. تمام داراییاش دو ریال نمیارزد، اما آدم بسیار خوبی است. او عالم را دارد. او یکبار آمد نشست به حرفزدن که شما نمیدانید این سید ـ امام خمینی ـ چه سید خوبی است. تعریف میکرد. می گفت وقتی آقا را از قم سوار ماشین کردند که ببرند، در راه که میروند، وقت نماز میشود. همان موقع ماشین خراب میشود آقا پیاده میشود و میگوید حالا ماشین چه شده است؟ میگویند خراب است و باید درستش کنیم. آقا میرود میایستد به نماز. وقتی نماز آقا تمام میشود، ماشین اینها هم درست میشود. آن وقت آقا را سوار میکنند میآورند تهران.
این را سه چهار سال بعد از ماجرای تبعید امام برای ما تعریف کرد. این برادر ما هم، سواد آن چنانی نداشت. در بی سیم نجفآباد یک کار جزء داشت اما وقتی روح بزرگ باشد، به اندازه فکر خودش میگیرد و برداشت میکند.»
فهیمه (زندگینامه داستانی فهیمه محبی)
پدیدآور: نفیسه ثبات
ناشر: روایت فتح
تعداد صفحات: ۴۷۸
کتاب «فهیمه» زندگی نامه داستانی فهیمه محبی است که برای اولین بار در سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد.
فهیمه محبی اصالتا اهل انجدان از توابع استان مرکزی است. پدرش وکیل و همسرش خلبان هوانیروز ارتش بود که در زمان رژیم شاهنشاهی در حادثه ای مشکوک بالگرد حامل آنها سقوط کرد و کشته شد. فهیمه محبی چند سال پس از این اتفاق به لندن رفته و در آنجا به فعالیت های ضد رژیم شاهنشاهی مشغول شد و پس از پیروزی انقلاب به ایران بازگشت.
زمانی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد، پسر کوچکش سعید محبی رهسپار جبهه شد و در عملیات آزادسازی خرمشهر به فیض شهادت نائل آمد. او پس از شهادت پسرش عازم مناطق عملیاتی شد و به همراه پری داودیان به کمک رسانی پشت جبهه مشغول شد. با اتمام جنگ، او انتشاراتی را به نام پسر شهیدش تاسیس کرد و دایره المعارف تشیع را به چاپ رساند، او در راه چاپ کتاب ها تمام دارایی اش را خرج کرد. فهیمه سرانجام در سال ۸۸ بر اثر ابتلا به بیماری سرطان جان به جان آفرین تسلیم کرد.