در این اثر بانوی کرد، خان‌زاد مرادی‌ محمدی، از روزهای کودکی مهناز فتاحی که در سال‌های جنگ می‌گذرد می‌گوید.

کتاب بخش‌های خواندنی زیادی دارد، از جمله بازگویی اتفاق‌های مربوط به حضور زنان کُرد عراقی در کرمانشاه؛ این زنان بر اثر بمباران شیمیایی ارتش صدام حسین در حلبچه به ایران پناه می‌آورند.

یکی از خرده خاطرات راوی خان زاد مرادی محمدی مربوط به گاو دیوانه‌ای است که اتفاق‌هایی به یاد ماندنی را رقم می‌زند. راوی در عین حال که از روزهای دشوار و سخت می‌گوید، در عین حال روی خوشی نیز به زندگی نشان می‌دهد. آدم‌هایی که او روایت می‌کند در اوج جنگ و ویرانی و آوارگی، به زندگی‌شان ادامه می‌دهند و نویسنده خوشی‌هایشان را نیز در کنار ناخوشی‌ها بازگو می‌کند و کتاب با همین اوصاف خواندنی‌تر می‌شود.

نویسنده در واقع این بار خاطرات مادر بزرگ و باغش را روایت می‌کند و از آن‌جا که تجربه‌ زیسته خانواده او نیز هست، خواندنی‌تر شده است.

خواندن کتاب باغ مادربزرگ را برای آگاهی از آنچه بر مردمان مرز نشین در زمان جنگ تحمیلی رفت، پیشنهاد می‌کنیم.