#معرفی_متنی_کتاب_طرح_کتابخوان_ویژه_تیر_ماه_۱۴۰۳

🌸«وارثان عاشورا»
🌸پدیدآور:‌ علی صفایی حائری (عین.صاد)
🌸ناشر: لیلة القدر
🌸تعداد صفحات: ۲۹۰

 🌸«وارثان عاشورا» کتابی از دیروز تاریخ برای امروز و فردای ما است؛ کتابی که از بنی‌امیه سخن می‌گوید تا به آمریکا برسد؛ کتابی که از فرعون و ساختار حکومتش سخن می‌گوید تا به تمدّن مدرن برسد؛ کتابی که از ریشه‌های بدعهدی کوفیان سخن می‌گوید تا به غربت امروز امام‌زمان عجل‌الله فرجه برسد.

🌸کتاب «وارثان عاشورا» برگرفته از سخنرانی‌های مرحوم عین صاد در محرم‌ سال‌های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۷ است. وی ریشه‌ی نابسامانی امروز جامعه‌ی بشری و جامعه‌ی دینی را می‌کاود و به مخاطب نشان می دهد.

 🌸مباحث مربوط به فصل نخست در موضوع اضطرار به حجت را شاید بشود گفت مهم‌ترین و عمیق‌ترین و جذّاب‌ترین بخش کتاب است.

🌸در فصل حق و شبهه، بیان می‌دارد که چه می‌شود جامعه دچار شبهه می‌شود و چگونه شبهه به فتنه و در نهایت به بدعت و گمراهی می‌انجامد؛ نیز بیان می‌دارد که چگونه در بستر شبهات و فتنه‌ها می‌شود حق را شناخت و به آن پایبند بود و آن را یاری کرد.
🌸فصل مربوط به احیای امر در پی این است که بیان کند اولاً چگونه امر اهل‌بیت علیهم‌السلام را احیا و در پی آن چگونه قلب خود و اطرافیان و جامعه را بیدار کنیم.

🌸فصل پایانی هم با عنوان وارثان عاشورا یکی از کاربردی‌ترین و مهم‌ترین فصول کتاب محسوب می شود که پاسخی عینی به پرسش «برای یاری ولی خدا چه باید کرد و چگونه باید کرد» است. از بررسی باریک‌بینانه و عمیق و ظریف سیره‌ی بزرگانی چون مسلم بن عقیل، هانی بن عروه، حرّ بن یزید ریاحی و عباس بن علی سلام‌الله علیهم اجمعین به این دو پرسش پاسخ گفته است.

🌸در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

مسأله انتظار ما از حجت مسأله توسل را توضیح می‌دهد. این درست که ما آن‌ها را شفیع و همراه طلب خود ساخته‌ایم و حتی نمک طعام و رنج فرزندانمان را با آن‌ها در میان می‌گذاریم و این درست است که ما جز از این‌ها نمی‌خواهیم ولی درست‌ترین این است که از این‌ها جز خودشان را نخواهیم و از آن‌ها برای رسیدن به بت‌ها و عروسک‌های حقیر و ناچیزمان استفاده نکنیم و این‌ها را برای رسیدن به این آرزوهای کوچک زیر پا نگذاریم تا آن‌جا که با اشک و سوز بگوییم مهدی جان! آقا جان! اگر جواب مرا ندهی بر می‌گردم...
راستی به کجا بر می‌گردیم؟ به سوی چه کسی و در چه دنیای بزرگ و کوچکی؟
ما همهی این راه‌ها را تجربه کرده‌ایم و از همهی بن‌بست‌ها زخم خورده‌ایم تا به این‌ها روی آوردیم. حال چگونه با برآورده نشدن خواسته‌های کوچکمان و مستجاب نشدن دعاهای ریز و درشتمان از این‌ها بر می‌گردیم و با آن‌ها قهر می‌کنیم.
اگر ما به خاطر این خواسته‌ها از اولیای خود بریدیم و حتی در دلمان بر آن‌ها خرده گرفتیم، معلوم می‌شود که ما این خواسته‌ها را از آن‌ها ضروری‌تر و مهم‌تر می‌دانیم و در هنگام تعارض، آن‌ها را زیر پا می‌گذاریم، و بر آن‌ها می‌شوریم.
در حالی‌که آن‌ها آمده‌اند تا به من بیاموزند که چگونه با رنج‌ها برخورد کنم و چگونه از نعمت‌ها به غرور و تکاثر نرسم و چگونه در هر موقعیت، موضع‌گیری مناسب (با شأن بندگی) داشته باشم.