#معرفی_متنی_کتاب_طرح_کتابخوان_ویژه_خرداد_ماه_۱۴۰۳

🌺«نیایش امام حسین علیه السلام در صحرای عرفات»
🌺پدیدآور: محمدتفی جعفری
🌺ناشر: مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری
🌺تعداد صفحات: ۱۸۴


🌺نیایش امام حسین علیه السلام در صحرای عرفات، تألیف علامه محمدتقی جعفری، شرحی عالمانه و حقیقتاً کم‌نظیر بر دعای عرفه امام حسین(ع) ‌است.

🌺مقدمه مفصّل مؤلف، با عنوان «در تعریف نیایش» یکی از مهم‌ترین امتیازهای این اثر است. مؤلف در این مقدمه، با نگاهی فلسفی و جامعه‌شناختی به مبحث دعا و نیایش می‌نگرد و دلایل نیاز انسان‌ها به راز و نیاز با خدای متعال را با دقتی ستودنی ترسیم و تبیین می‌کند. این مقدمه را می‌توان رساله‌ای مستقل دربارۀ نیایش، تعریف و اهداف و فوایدِ آن دانست که مطالب بسیاری در آن گنجانیده شده است و به حق می‌توان گفت که در این مقدمه، بحر در کوزه‌ای ریخته شده ‌است.
پس از این مقدمه، شرح و ترجمه دعای عرفه آمده است. استناد به آیات، روایات، اشعار شاعران بزرگ و جملات شخصیت‌های جهانی، هم موجب غنای محتوایی اثر شده و هم بر جذابیت آن افزوده است. نویسنده، با زبانی ساده و روان به بیان و تبیین مفاهیم عمیق مطرح شده در دعا پرداخته است. استناد به‌جا و به هنگام اشعار نظامی و مولوی، لطافتِ خاصی به مباحث روان‌شناختی و فلسفی کتاب داده است.


🌺نیایش‌های پر سوز و گداز نیز که بی‌شک از اعماق جان مؤلف برخاسته به مناسبت‌های مختلف ضمن شرح جملات دعای عرفه آمده که بسیار پرشور و تأثیرگذار است و با روح کلی کتاب هماهنگی دارد.


🌺در بخشی از کتاب می‌خوانیم:


وَخَسِرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصیباً،
و زیان کار باد تجارت آن بنده‌ای که از محبّت خودت برای او سهمی قرار نداده‌ای؛
این جهان هستی با این عظمت، جایگاه سوداگری بس شگفت‌انگیز است.
گروهی تمام وجود خود را در مقابل خور و خواب و خشم و شهوت چند روزه از دست می‌دهند.
اینان چه می‌خرند و چه می‌فروشند؟
جان پاک و روح بی‌نهایت بزرگ می‌فروشند، خوشگذرانی و هوی و هوس‌های زودگذر می‌خرند.
منتها، به اندوه‌های پشت پرده، خود، آگاهی ندارند.
بگفت: آن جا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت اندُه خرند و جان فروشند (نظامی گنجوی)
گروهی دیگر، کالای وجود را بر بازار طبیعت عرضه می‌کنند، مقداری تمایلات و آزادی در اشباع غرایز و مقداری هم علم و دانش یا خدمت بر انسان‌ها در هنگام میل و رغبت خود می‌خرند.
این گروه تا اندازه‌ای سود برده‌اند و به نتیجه محدودی رسیده‌اند، اما آن چه از دست داده‌اند، خیلی باارزش‌تر از آن بوده که به دست آورده‌اند.
دسته دیگری هم زندگی می‌کنند و در این میدان معامله، ندامت‌ها و نومیدی‌ها می‌خرند و جان می‌فروشند.
گویی کالایی غیر از ناله و بدبینی در بازار زندگی نمی‌بینند.
خسارت و بی‌نوایی اینان همان مقدار است که برای گروه اول که تمام وجود خود را در مقابل خور و خواب و خشم و شهوت از دست می‌دهند.
جمعی دیگر آگاه‌تر زندگی می‌کنند. آنان ارزش سرمایه‌ای را که در دوران زندگی در اختیارشان قرار گرفته است، بیشتر از گروه های نامبرده درک کرده‌اند. آنان دریافته اند که، نه خور و خواب و خشم و شهوت، و نه یک مشت اصطلاحات محدود علمی، و نه مقداری شناسایی پیچ و مهره‌های کارگاه هستی، و نه مانند جغد خرابه‌نشین و نشستن و ناله سر دادن، هیچ یک از این کالاها ارزش آن را ندارند که با روح انسانی که کمال اعلی ثمر آن است، مبادله کنند....