آرزوهای بزرگ (Great Expectations) یکی از همان کتابهایی است که در دوران نوجوانی باید خوانده شود. این کتاب سیزدهمین رمان چارلز دیکنز، نویسندهی مشهور انگلیسی است که به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی در لیست پرفروشترین کتابهای تاریخ قرار گرفته است.
این داستان در ابتدا به صورت داستان دنبالهدار از دسامبر ۱۸۶۰ تا اوت ۱۸۶۱ میلادی در هفتهنامهی سراسر سال به چاپ رسید. آرزوهای بزرگ را شاید بتوان به نوعی زندگینامهی دیکنز دانست که در آن از تجربیات تلخ و شیرینش از زندگی سخن به میان آورده است.
چارلز جان هافم دیکنز؛ متولد ۷ فوریهی ۱۸۱۲ و درگذشتهی ۹ ژوئن ۱۸۷۰ است. او بزرگترین رماننویس انگلیسی است که به عقیدهی جیمز، نویسندهی معاصر: «از ویلیام شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده است.»
راوی داستان آرزوهای بزرگ پسر ۷ سالهای به نام پیپ است که جریان زندگیاش را تا ۳۵ سالگی شرح میدهد. پیپ با خواهر و شوهرخواهر آهنگرش زندگی میکنند. آنها در یک کلبهی روستایی زندگی فقیرانهای دارند. پس از گذشت مدتی زنی میانسال و ثروتمند به نام خانم هاویشام از پیپ میخواهد تا گاهی اوقات برای حرف زدن و همنشینی به او سر بزند. اما هاویشام زنی بداخلاق است که در یک خانهی قدیمی، که در آن غم و اندوه گذشته موج میزند زندگی میکند. معشوقهی خانم هاویشام در قدیم و هنگام مراسم عروسی، او را ترک کرده است. این اتفاق سبب تنفر او از مردها شده است و میخواهد که از مردها انتقام بگیرد. خانم هاویشام دختر خواندهای زیبا، اما مغرور به نام استلا دارد و او را هم مثل خودش متنفر و کینهجو از مردان تربیت کرده است. پیپ بعد از مدتی رفت و آمد به این خانه عاشق استلای مغرور میشود. اما درست از زمانی که دخترک او را به خاطر شرایط زندگیاش تحقیر میکند، پیپ، آرزوهای بزرگی را در سر میپروارند