ن‌ها و اهداف حکومت و نظام اسلامی
● ویژگی‌ها و صفات کارگزاران و مسئولین نظام اسلامی
● وظایف کارگزاران و مسئولین در برابر نظام و ملت

آرمان‌ها و اهداف حکومت و نظام اسلامی

اعتماد به خداو احکام الهی
یقیناً یکى از عناصرى که عامل پیشرفت اسلام بود، اعتماد به خدا و احکام الهى بود: «امن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کل امن باللَّه و ملائکته و کتبه و رسله» (بقره.285 ) خود پیامبر و مؤمنینِ صدر اوّل، از اعماق دل به پیام اسلام و شعارهاى اسلامى، حقایق اسلامى و کافى بودن اسلام را براى نجات بشریت، حقیقتاً از بن دندان قبول داشتند. این ایمان، عامل بسیار مهمّى است.

 

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام 15/8/1378

 


اعتقاد، ایمان، اخلاص، مجاهدت براى اداى تکلیف، مجاهدت براى خدا، مجاهدت منهاى درآمد مادّىِ آن مجاهدت و تلاش. اینها مهمّ است؛ اینهاست که یک مجموعه ویک نظام را حفظ می کند.
در اصل انقلاب هم همین معنا بود و امروز هم هست. نباید به بعضى از ظواهرى که مخالفان اصل نظام سعى مى‏کنند آنها را درشت و پر رنگ و رنگ‏آمیزى کنند و نسبت به آنها مبالغه نمایند، فریب خورد. حقیقت قضیه، وجود ایمان است.
امروز ایمان در دل جوانان ما، در دل مردم و در سرتاسر کشور ما گسترده است. البته عدّه‏اى این را نمى‏فهمند. هم آن روزى که معنویت در غربت بود - مثل دوران امام سجّاد علیه‏السّلام - و هم آن‏روزى که معنویت در قدرت بود - مثل زمان پیامبر - در هر دو حال کسانى بودند که نمى‏توانستند درک کنند که هدف از این تلاش، از این مجاهدت و از این حرکت معنوى چیست؛....:
.... جهت گیرىِ آن قدرت چیست؟ صلاح و فلاح انسان؛ نجات انسان از مصائب مادّى و معنوى؛ نجات انسان از بى‏عدالتى؛ نجات انسان از دشمنی‌ها و بغض جاهلانه میان دلهاى انسانها؛ نجات انسان از چنگال قدرتِ جمعى غافل و کور و مستى که جز منیّت چیز دیگرى نمى‏فهمند. گرفتارى بزرگ بشر همیشه این بوده است. بشر در بیشتر دوران عمر خود، گرفتار قدرتهایى بوده است که مستِ منیّت و خودخواهى بوده‏اند و چیزى که برایشان اهمیت نداشته و ندارد، سرنوشت انسانهاست.

 

فرازی ازبیانات مقام معظم رهبرى و فرمانده کلّ قوا در دیدار فرماندهان و گروه کثیرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏ به مناسبت «روز پاسدار» 22/8/1378

 


عدالت ـ تأمین آزادی
در زمینه اقتصادى، چیزهایى که ما به آنها اهمیت مى‏دهیم، رونق اقتصادى و اشتغال و کاهش تورّم و خودکفایى در مواد اساسى کشاورزى است؛ یعنى امنیت غذایى کشور. اینها مسائل بسیار مهم و اساسى است و باید در این دوره، ما به حدّ مطلوب به این اهداف نائل شویم. ما باید تورّم را یک‏رقمى کنیم. البته در بعضى از کشورهایى که اسم بردند، آن طور که آمار نشان مى‏دهد، تورّم خیلى بالاست. البته پیشرفتها و رشدهایى داشته‏اند، اما سطح تورّم خیلى بالاست؛ اصلاً غیرقابل تحمّل است و زندگى خیلى سخت است، که من نمى‏خواهم اسم این کشورها را بیاورم.
در عرصه اجتماعى، توسعه باید با مردم گره بخورد؛ مردم باید محور توسعه باشند. عدالت حتماً یکى از شاخصهاى اصلى است. برنامه‏ریزى و سیاستگذارى‏اى که عدالت و توزیع عادلانه ثروت را در جامعه ندیده بگیرد، نمى‏تواند چشم‏انداز مورد نظر ما را تأمین کند....: توجّه کنید حتماً عنصر عدالت اجتماعى و اقتصادى و توزیع عادلانه ثروت رعایت شود. نمى‏گوییم همه درآمد برابر داشته باشند - این‏که مورد بحث نیست - اما نمى‏توانیم از عنصر عدالت که یکى از اساسى‏ترین عناصر در نظام جمهورى اسلامى است، صرف‏نظر کنیم؛ باید حتماً رعایت شود.
رفع فقر و ایجاد امنیت مدنى و قضایى هم بسیار مهمّ است و باید حتماً ملاحظه شود. آزادى باید به شکل منطقى و صحیح در جامعه تأمین شود؛ همان آزادى‏اى که انقلاب اسلامى و نظام اسلامى پرچمش را در دنیاى اسلام بلند کرد؛ نه آزادى به شکل افراطى، تقلیدى و من‏درآوردى. کجا بحث آزادى در این منطقه از دنیا مطرح بود؟ در دنیاى اسلام، پرچم آزادى را نظام جمهورى اسلامى بلند کرد؛ در شعارهایش «استقلال» و «آزادى» طنین‏انداز بود. البته خیلى از کشورها ادّعاى آزادى دارند و شعارش را هم مى‏دهند؛ اما آزادى مدنى در بخشهایى به‏شدّت نقض مى‏شود. هم در اروپا و هم در خودِ ایالات متّحده امریکا این‏گونه است. در امریکا آزادى تا آن‏جایى است که به منافع اساسى سرمایه‏داران - که صحنه‏گردانهاى پشت صحنه نظام امریکای هستند - لطمه نخورد. هرجا مختصر خدشه‏اى وارد آید، آزادى به‏شدّت سرکوب مى‏شود؛ از هیچ‏کس هم ملاحظه و تقیّه نمى‏کنند. ما به آزادى معتقدیم. اعتقاد ما به آزادى و تأمین حقوق شهروندى در مسائل اجتماعى هم، ریشه‏دار و داراى مبناى دینى است.

 

فرازی ازبیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران‏ 1382/5/15

 


استقلال ملت
شعار استقلال، یکى از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادى خود و به شعار آزادى خود هم نمى‏تواند خوشبین باشد. استقلال را بعضى عمداً، بعضى سهواً، بعضى از روى غفلت و بعضى از روى خباثت، مى‏خواهند به دست فراموشى بسپارند. من امروز درباره‏ى مسئله استقلال - در وقتى که گنجایش این سخن را داشته باشد - در برابر شما برادران و خواهران عزیز مطالبى را عرض مى‏کنم.
معنى استقلال چیست؟ براى یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشى دارد؟ استقلال، یعنى این‏که یک ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معناى استقلال است. اگر از ملتى استقلال او گرفته شد؛ یعنى اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست مى‏دهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنى که بر سرنوشت یک ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت براى او اهمیت ندارد. آن‏که مى‏آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود مى‏کند، در درجه اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر- به فکر منافع خود است. آنچه براى او کمترین اهمیتى ندارد، منافع آن ملتى است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‏هاى فراوانى در قرن نوزدهم و سپس به دنبال آن در قرن بیستم، داریم......
. عزیزان من! برادران و خواهران من! نبودن استقلال، با یک کشور این‏طور عمل مى‏کند. هویّت ملى را از مردم آن کشور مى‏گیرد؛ افتخارات را از آنها مى‏گیرد؛ سابقه تاریخى را از آنها مى‏گیرد؛ منافع مادّى آنها را چپاول مى‏کند؛ هویّت فرهنگى و زبان آنها را هم مى‏گیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت بر یک کشور است. در دوران استعمار این‏گونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگرى بود. البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنى بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانى - حکومت مثلاً انگلیسى؛ چون انگلیسیها این‏جا مسلّط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ ....

 

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در اجتماع بزرگ مردم قم‏ 1379/7/14

 


دفاع از سرافرازی و عزت
.... انقلاب اسلامى نشان داد که اسلام مى‏تواند به یک ملت، سرافرازى و عزّت دهد؛ یک ملت را از زیربار فشار و تحمیل بیگانگان نجات دهد و از حالت تحقیرى که بر آن ملت تحمیل کرده‏اند، بیرون بکشد. مى‏تواند استعدادهاى یک ملت را در همه میدانها بروز و ظهور بخشد؛ مى‏تواند به یک ملت، قدرت دفاع از خود، قدرت دفاع از عقاید و از هویت و شخصیت خود بدهد. انقلاب اسلامى این را نشان داد. لذا آن وقتى که انقلاب اسلامى پیروز شد و وقتى امام بزرگ ما - آن شخصیت عظیم، آن شخصیت بى‏نظیر در زمان ما - توانست از زبان این ملت، سخن بگوید، همه مسلمانان عالم احساس افتخار و حیات کردند؛ احساس کردند که زنده شده‏اند. این خون تازه‏اى که در رگهاى امّت اسلامى دوید، دشمنان را بسیار دستپاچه و سراسیمه کرد. آنها نیروهایشان را روى هم گذاشتند تا با این پدیده عظیم - یعنى اسلام انقلابى که امروز آن را یک ملت فریاد مى‏کند - مبارزه کنند. از روزِ اوّل تا امروز - در طول این بیست سال - مبارزه کردند! مبارزه با چیست؟ مبارزه با عزّت و استقلال ملت ایران و مبارزه با هویت ملت ایران است؛ اما چون اسلام است که این عزّت را داده و به ملت ایران، هویت بخشیده است؛ چون اسلام است که به ملت ایران قدرت بخشیده است تا بتواند آرمانها، آرزوها و خواستهاى خود را علناً بر زبان آورد و آن را دنبال کند و از اخم قدرتها و دست نشاندگان آنها و حکومتهاى فاسد نترسد؛ چون اسلام است که این امتیاز را به ملت ایران بخشیده است، با اسلام دشمنند. دشمنى با اسلام انقلابى، اسلام امام، اسلام زندگى‏بخش، اسلامى که وقتى پرچمش برافراشته مى‏شود، همه دنیا را به خود متوجّه مى‏کند؛ همچنانى که امروز هم همین‏طور است. دشمنى با این اسلام به‏خاطر این است که اسلام، دست بیگانگان را از این جا کوتاه کرد و منابع این کشور را از دست بیگانگان نجات داد. لذا امروز خدمت به ایران و خدمت به ملت ایران، عبارت از خدمت به اسلام است. هرکس که امروز اسلام انقلابى، اسلام امام، اسلام زندگى بخش و اسلام مبارزه با ظلم و ستم را گرامى بدارد - نه آن چیزى که به نام اسلام در مقابل ظلم و ستم، تعظیم مى‏کند! آن اسلام نیست، فریب است - هرکس که امروز اسلام حقیقى و به تعبیر امام بزرگوار ما اسلام ناب محمّدى را تأیید و حمایت کند، اوست که براى ایران و ملت ایران، براى تاریخ ایران و آینده ایران و یکایک آحاد این ملت خدمت مى‏کند. ....

 

فرازی ازبیانات مقام معظم رهبرى‏ در جشن بزرگ منتظران ظهور همزمان با هفته بسیج و روز ولادت حضرت مهدى(عج) 3/9/1378

 


عدم سازش وتسلیم در برابرظلم و زور گویی
امروز هم ملت ایران، یک ملت آرمانگراست و با ظلم و زورگویى و تحمیل و تبعیض مخالف است. همه کسانى که اهل ظلمند، همه کسانى که اهل تبعیضند، همه کسانى که اهل زورگویى هستند و همه کسانى که اهل چپاولگری اند، طبعاً با این ملت میانه خوبى ندارند. البته بعضی ها مى‏گویند و ترویج مى‏کنند که ما توهّم مى‏کنیم که علیه مان توطئه هست و دشمنى وجود دارد! خیلى خوب؛ کسانى که دلشان مى‏خواهد چشم خودشان را روى هم بگذارند و بگویند ان‏شاءاللَّه گربه است، بگذارند؛ اما واقعیت که عوض نمى‏شود. وجود دشمن، با به خواب رفتن من و شما که از بین نمى‏رود. اگر دشمن، کمین گرفته و منتظر فرصت است که ضربه وارد کند، چه من و شما بدانیم، چه ندانیم؛ اگر به فرض خود را به ندانستن هم بزنیم، بالاخره دشمنى خودش را مى‏کند، چون دشمن است. با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن از دشمنىِ خود دست برنمى‏دارد. افرادى مایلند اثبات کنند که نخیر؛ ملت ایران هیچ دشمنى ندارد! کنار خانه خودتان بنشینید و به کار خودتان سرگرم باشید؛ خاطرتان هم جمع باشد که همه جا امن و امان است! نه؛ این حرفها واقعیت ندارد. یک ملت زنده نمى‏تواند این‏گونه فکر کند. حتّى ما بعضى از ملتها و دولتها را سراغ داریم که در دورانى، که یا دشمنانشان آن‏قدر هم خطرناک نبودند، یا دشمنانشان آن‏قدر به آنها نزدیک نبودند، این‏طور وانمود مى‏کردند که دشمن در خانه آنهاست؛ براى این‏که بتوانند از خودشان درست دفاع کنند! در همین سالهاى طولانى جنگ سرد بین شرق و غرب، غالباً در کشورهاى غربى و عمدتاً در امریکا این‏طور بود. حتّى دشمن موهوم درست مى‏کردند؛ دشمنى که شاید آن‏قدرها هم دشمنى او نزدیک نبود؛ اما آن‏چنان دشمن را به افکار عمومى‏شان نزدیک جلوه مى‏دادند که بتوانند کارهاى بزرگ و اقدامات مورد نظر خودشان را انجام دهند! این مربوط به کسانى است که دشمن این‏قدر نزدیک به آنها هم نیست. آن‏وقت در کشورى مثل ایران، با این دشمنی‌ها و توطئه‏هاى آشکار، با آنچه که در داخل کشور مى‏بینیم، با آنچه که از اطراف و اکناف علیه ما به‏طور دائم توطئه و دشمنى انجام مى‏گیرد، عاقلانه نیست که بگوییم: «نه آقا، ما دشمنى نداریم. دشمنمان، دشمن نیست و در فکر توطئه نیست.» این حرف قابل اعتنایى نیست. پس، آن کسانى‏که نمى‏خواهند خودشان را به حماقت بزنند و بگویند دشمن نداریم، ناچارند در هر مرحله‏اى هدفهاى دشمنشان را بشناسند و بدانند که دشمن در فکر چیست.

 

فرازی از خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏ به امامت حضرت آیةاللَّه خامنه‏اى‏ 1378/9/26

 


مجهز شدن به قدرت
درس دیگرى که اعتقاد به مهدویّت و جشنهاى نیمه شعبان باید به ما بدهد، این است: عدالتى که ما در انتظار آن هستیم - عدالت حضرت مهدى علیه‏السّلام که مربوط به سطح جهان است - با موعظه و نصیحت به دست نمى‏آید؛ یعنى مهدى موعودِ ملتها نمى‏آید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیاده‏طلبى و سلطه‏گرى و استثمار نکنند. با زبان نصیحت، عدالت در هیچ نقطه عالم مستقر نمى‏شود. استقرار عدالت، چه در سطح جهانى - آن طور که آن وارث انبیا انجام خواهد داد - و چه در همه بخشهاى دنیا، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسانهاى صالح و عدالت‏طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانى که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمى‏شود با زبان نصیحت حرف زد؛ با آنها باید با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پیغمبران الهى با زبان نصیحت است؛ اما بعد از آن‏که توانستند طرفداران خود را گرد آورند و تجهیز کنند، آن‏گاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت، با زبان قدرت حرف مى‏زدند.

طرفداران عدالت باید خود را به قدرت مجهّز کنند
شما ببینید در همین آیه کریمه قرآن که راجع به قسط صحبت مى‏کند و مى‏گوید خداى متعال همه پیغمبران را فرستاد، «لیقوم النّاس بالقسط»؛ براى این‏که قسط و عدالت را در جامعه مستقر کنند، بلافاصله مى‏فرماید: «و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للنّاس»؛ (حدید: 25) یعنى پیغمبران علاوه بر این‏که با زبان دعوت سخن مى‏گویند، با بازوان و سرپنجگان قدرتى که مجهّز به سلاح هستند و با زورگویان و قدرت‏طلبان فاسد، معارضه و مبارزه مى‏کنند. پیغمبر اکرم وقتى به مدینه آمد و نظام اسلامى را تشکیل داد، آیات قرآن را بر مردم مى‏خواند، به گوش دشمنان هم مى‏رسانید؛ اما به این اکتفا نمى‏کرد. کسانى که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیاده‏طلبان و متجاوزان به حقوق انسانها باید خود را به قدرت مجهّز کنند. لذا شما مى‏بینید از روزى که نظام اسلامى به وجود آمد - یعنى اسلام مجهّز به قدرتِ یک ملت بزرگ و امکانات یک کشور و دولت بزرگ شد - دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدّى گرفتند و علاقه‏مندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم امیدوار شدند. بسیارى از پیغمبران در میدان مبارزه و جهاد مقدّس و قتال قدم مى‏گذاشتند: «و کأیّن من نبىٍ‏ّ قاتل معه ربّیون کثیرٌ».( آل عمران: 146)

 

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلّاى تهران‏ 1381/7/30

 


تأمین آرمان‌های انقلاب
امیدوارم‌ خدای‌ متعال‌ توفیق‌ دهد، تا بتوانیم‌ در همین‌ خط صحیح‌ و درستی‌ که‌ به‌ اعتقاد ما همه‌ی‌ آرمانهای‌ انقلاب‌: رفع‌ محرومیت‌ و فقر، کمک‌ به‌ مستضعفان‌، زنده‌ کردن‌ و احیای‌ ارزشهای‌ اصیل‌ اسلام‌ ناب‌ و ... با تداوم‌ این‌ خط تأمین‌ می‌شود، حرکت‌ کنیم‌ و ان‌شاءالله‌ با تقویت‌ و ترویج‌ و توسعه‌ی‌ آن‌، به‌ طرف‌ اهداف‌ مقدسمان‌ پیش‌ برویم‌.

 

فرازی از بیانات‌ در مراسم‌ بیعت‌ اعضای‌ جامعه‌ی‌ مدرسین‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم 24/3/1368

 


ساختن کشوری نمونه
هدف‌ عمده‌ عبارت‌ است‌ از ساختن‌ کشوری‌ نمونه‌ که‌ در آن‌، رفاه‌ مادی‌ همراه‌ با عدالت‌ اجتماعی‌ و توأم‌ با روحیه‌ و آرمان‌ انقلابی‌، با برخورداری‌ از ارزشهای‌ اخلاقی‌ اسلام‌ تأمین‌ شود. هریک‌ از این‌ چهار رکن‌ اصلی‌، ضعیف‌ یا مورد غفلت‌ باشد، بقای‌ انقلاب‌ و عبور آن‌ از مراحل‌ گوناگون‌ ممکن‌ نخواهد شد.
رفاه‌ ‌ مصرف‌گرایی‌ نیست‌ ـ که‌ خود، یکی‌ از سوغات‌های‌ شوم‌ فرهنگ‌ غرب‌ است‌ ـ بلکه‌ بدین‌ معنی‌ است‌ که‌ کشور از نظر آبادی‌ و عمران‌، استخراج‌ معادن‌ و استفاده‌ از منابع‌ طبیعی‌، تأمین‌ سلامت‌ و بهداشت‌ جامعه‌، رونق‌ اقتصادی‌ و رواج‌ تولید و تجارت‌، با تکیه‌ بر استعدادهای‌ ذاتی‌ نیروهای‌ انسانی‌ خودی‌، به‌ حد قابل‌ قبول‌ برسد و علم‌ و فرهنگ‌ و تحقیق‌ و تجربه‌ همگانی‌ شود و نشانه‌های‌ فقر و عقب‌افتادگی‌ رخت‌ بربندد.
عدالت‌ اجتماعی‌، بدین‌ معنی‌ است‌ که‌ فاصله‌ی‌ ژرف‌ میان‌ طبقات‌ و برخورداریهای‌ نابحق‌ و محرومیتها از میان‌ برود و مستضعفان‌ و پابرهنگان‌ که‌ همواره‌ مطمئن ترین‌ و وفادارترین‌ مدافعان‌ انقلابند، احساس‌ و مشاهده‌ کنند که‌ به‌ سمت‌ رفع‌ محرومیت‌، حرکتی‌ جدی‌ و صادقانه‌ انجام‌ می‌گیرد. با قوانین‌ لازم‌ و تأمین‌ امنیت‌ قضایی‌ در کشور، بساط تجاوز و تعدی‌ به‌ حقوق‌ مظلومان‌ و دست‌اندازی‌ به‌ حیطه‌ی‌ مشروع‌ زندگی‌ مردم‌ جمع‌ شود. همه‌کس‌ احساس‌ کند که‌ در برابر ظلم‌ و تعدی‌ می‌تواند به‌ ملجأ مطمئن‌ پناه‌ برد، و همه‌ کس‌ بداند که‌ با کار و تلاش‌ خود خواهد توانست‌ زندگی‌ مطلوبی‌ فراهم‌ آورد.
روحیه‌ و آرمان‌ انقلابی‌، بدین‌ معنی‌ است‌ که‌ میل‌ به‌ زندگی‌ راحت‌ و مرفه‌، جامعه‌ و مسئولان‌ را به‌ سازشکاری‌ و تسلیم‌ در برابر زورگویی‌ قدرتهای‌ جهانی‌ و غفلت‌ از توطئه‌ی‌ استکبار و بی‌اعتنایی‌ به‌ پیام‌ جهانی‌ انقلاب‌ نکشاند. آن‌ روزی‌ که‌ خدای‌ نخواسته‌ جمهوری‌ اسلامی‌، رفاه‌ و آبادی‌ را هدف‌ عمده‌ی‌ خویش‌ قرار داده‌ و در این‌ راه‌ حاضر به‌ چشم‌پوشی‌ از آرمانهای‌ انقلابی‌ و جهانی‌ و فراموشی‌ از پیام‌ جهانی‌ انقلاب‌ شود، روز انحطاط و زوال‌ همه‌ی‌ امیدها خواهد بود; و خدا چنین‌ روزی‌ را ان‌شاءالله‌ هرگز نخواهد آورد. بی‌شک‌، ملت‌ ایران‌ برای‌ دفاع‌ از اسلام‌ عزیز و استقلال‌ ملی‌ آماده‌ است‌ که‌ همه‌ چیز خود را فدا کند.
برخورداری‌ از ارزشهای‌ اخلاقی‌ اسلام‌ بدین‌ معنی‌ است‌ که‌ روح‌ فضیلت‌ و پرهیزکاری‌ و وارستگی‌ و بردباری‌ و اجتناب‌ از شهوات‌ ممنوع‌ و دوری‌ از حرص‌ و آز و دنیاطلبی‌ و حق‌کشی‌ و نامردمی‌ و مال‌اندوزی‌ و روی‌آوردن‌ به‌ خلوص‌ و پاکی‌ و پارسایی‌ و دیگر خصلتهای‌ اخلاقی‌ در جامعه‌ رواج‌ یابد و به‌ صورت‌ ارزشهای‌ اصلی‌ به‌ حساب‌ آید.
بر این‌ چهار ستون‌ اصلی‌ است‌ که‌ جامعه‌ی‌ رو به‌ رشد اسلامی‌ شکل‌ می‌گیرد و قوام‌ و استحکام‌ می‌یابد و استعدادها شکوفا و سرچشمه‌های‌ نیکی‌ و بهروزی‌ جوشان‌ می‌شود و جامعه‌ی‌ اسلامی‌ الگوی‌ جذابی‌ برای‌ همه‌ی‌ ملتها می‌گردد

 

فرازی از پیام‌ به‌ ملت‌ شریف‌ ایران‌، در پایان‌ چهلمین‌ روز ارتحال‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌(ره‌)23/4/1368

 


استقرار امنیت
امنیت، یکى از اساسى‏ترین و اصلى‏ترین نیازهاى یک ملت و یک کشور است. مهمترین مشکل براى یک کشور وقتى به وجود مى‏آید که در محیط کار، در محیط زندگى، در محیط تحصیل و در فضاى عمومى جامعه، مردم احساس امنیت نکنند. این‏جاست که مغزهاى فعّال، دستهاى توانا و سرانگشتان ماهر، هیچیک نخواهند توانست مسئولیت مهمّى را که هر کدام بر دوش دارند، به انجام برسانند. در فضاى امنیت است که هم تلاش علمى، هم تلاش اقتصادى، هم روحیه و نشاط و هم همه فعالیتهاى یک کشور مى‏تواند به‏درستى برنامه‏ریزى شود و با دقّت دنبال گردد و به نتایج خود برسد....
جوانان ایرانى در دوران مبارک انقلاب اسلامى به اثبات رساندند که کار ناممکن براى آنها وجود ندارد. نشان دادند که اراده و همت آنان مى‏تواند بر همه مشکلات فائق آید. همت کنید، اراده کنید، سعى کنید، خود را آماده کنید؛ براى این‏که بتوانید آنچه را که این ملت بزرگ و شجاع از شما انتظار دارد - یعنى استقرار امنیت کامل - به او هدیه کنید. این یک وظیفه بزرگ است و بازوان توانایى که این کار را متعهّد است، نیروى انتظامى است.....
امنیت، یک مقوله اساسى است. امنیت اجتماعى، امنیت فردى، امنیت در همه محیطهاى زندگى، امنیت فکرى و معنوى و روانى، همه اینها جزو انتظارات مردم است. بخش مهمى از این وظیفه بر دوش نیروى انتظامى است. جوانهاى بااستعداد، جوانهاى مؤمن، بحمداللَّه در این نیرو خود را آماده مى‏کنند که به این وظایف بزرگ برسند.

 

فرازهایی از بیانات رهبر انقلاب و فرماندهى معظّم کلّ قوا در مراسم فارغ‏التحصیلى جمعى از پرسنل نیروى انتظامى‏ 1379/7/18

 


جلوگیری از اختلاف
تقواى خدا به این است که فریب دشمن را نخوریم و تسلیم تحمیل دشمن نشویم. دشمن مى‏خواهد بین ما اختلاف بیندازد. دشمن آرزو مى‏کند که بین مسئولان اختلاف باشد. دشمن آرزو مى‏کند که در ایران جنگ داخلى باشد. دشمن نمى‏تواند ببیند که جمهورى اسلامى توانسته است این کشور را امن و آرام نگه دارد. در هرجایى و به هر بهانه‏اى، چه جهالت کسى یا کسانى، چه غرض‏ورزى کسى یا کسانى، اگر ماجرایى درست کند که امنیت را به هم بزند، دشمن خوشحال مى‏شود.

 

فرازی از بیانات مقام معظم رهبرى‏ در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران‏ 1379/1/26

 


اقتدار ملی
اقتدار ملى براى یک کشور، حفظ کننده هویت او، مایه عزّت او و وسیله رسیدن او به آرمانهاست. تلاشى که براى نابودى ملتها و به زنجیر کشیدن آنها - از دورانهاى گذشته تا امروز - مى‏شود، همیشه در جهت نابود کردن یا ضعیف کردن اقتدار ملى آنها بوده است؛ و بعکس، ملتهایى که در راه تعالى و کمال قدم برمى‏دارند، باید در اقتدار ملىِ خودشان بکوشند. اقتدار ملى، فقط به معناى توانایی هاى نظامى نیست؛ اقتدار ملى یک مسئله همه جانبه است و بر دوش همه دستگاههاست و به عنوان یک وظیفه اصلى، بر دوش هر سه قوّه اساسى کشور نهاده شده است. اقتدار ملى به معناى این است که یک ملت، در مسئولان کشور جلوه‏هاى قدرت و توانایى و عزّت خود را مشاهده کند و کارها با سیاست هاى درست، با برنامه‏ریزى صحیح، با جدّیت و پشتکار و با هماهنگى و انسجامِ کامل پیش برود. در سایه اقتدار ملى است که مردم مى‏توانند به قدر استعدادشان و با شکوفایى این استعدادها، تلاش خودشان را مبذول کنند. هر سه قوّه باید تلاش کنند تا با جدّیت و پشتکار و توکّل به خدا و اعتماد به مردم و همکارى با یکدیگر، اقتدار ملى را تجلّى بخشند و مظهر اقتدار ملى شوند.

 

فرازی از پیام نوروزى رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ به مناسبت حلول سال 1380

 

ویژگی‌ها و صفات کارگزاران و مسئولین نظام اسلامی

داشتن انگیزه‌ی کار تا آخرین لحظه
من اولین نکته‏اى را که مى‏خواهم به شما مدیران ارشد این مجموعه عرض کنم، این است که «انگیزه»ى کار در آغاز و در انجام کار نباید هیچ تفاوت کند. یک مؤلف وقتى کتابى را مى‏نویسد، صفحه‏ى آخر را با همان همت و با همان انگیزه‏یى مى‏نویسد که صفحه‏ى اول را شروع کرده؛ زیرا اگر صفحه‏ى آخر را شما ننویسید، یا دقت به خرج ندهید، یا با خط خوب ننویسید، کتاب ناقص خواهد شد. به نظر من، مهمترین مسئله در آخرین سال مسئولیت و خدمت این دولت این است که دوستان و برادران و مدیران با همان انگیزه و با همان تلاشى که در آغاز ورودشان به عرصه‏ى خدمتگزارى داشتند، کار بکنند؛ نگذارید خداى نکرده همت‌هایتان کاستى بگیرد.
نکته‏ى دیگر این است که همه‏ى ما نسبت به آنچه که انجام مى‏دهیم، مسئولیم؛ منتها مسئولیت‌ها غالباً با پایان دوره‏ى مسئولیت تمام نمى‏شود؛ چون کارهاى ما تأثیراتى در کارهاى افراد بعد از ما مى‏گذارد. همان‏طور که ما بر روى بناى افراد قبلى شروع به کار کردیم، دیگران هم بر روى بناى ما شروع به کار خواهند کرد. بنابراین، پى‏ها را بایستى محکم گذاشت و ساختمان را بایستى استوار بنا کرد، تا هرچه که خواستند روى آن بسازند، بتوانند. و این، افتخارش براى شما خواهد بود. اگر شما سیاستهاى خوبى را امروز بگذارید و اجرا کنید - که این سیاستها در آینده سارى و جارى خواهد بود - هر کسى که بر اساس این سیاستها کار کند، ثواب و افتخار آن، براى شما خواهد بود؛ اما اگر خداى نکرده کوتاهى هم بکنید، باز همین‏طور است؛ یعنى «من سنّ سنّة حسنة کان له اجرها و اجر من عمل بها الى یوم القیامة و من سنّ سنّة سیّئة کان علیه وزرها و وزر من عمل بها الى یوم القیامة». کارهاى ما تأثیراتى در آینده مى‏گذارد. با این دید، با این نگاه، بایستى به همه‏ى کارهایمان نگاه کنیم....

 

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس جمهور و اعضای دولت 4/6/1383

 


پرهیز از اسراف وتجمل گرایی
مسئولان اسلامى نباید در رفتار و عملِ خودشان مسرفانه و متجمّلانه زندگى کنند. بالاتر از آن، نباید طورى زندگى کنند که روش اسراف‏آمیز و تجمّل‏آمیز به یک فرهنگ تبدیل شود. این هم نقطه بعدى است که اهمیتش از اوّلى بیشتر است، یا لااقل کمتر نیست. فرض بفرمایید اگر به وسیله یک نفر در سطح عالى و در میان صاحبان مناصب حکومت اسلامى، کیفیّت آرایش محلّ زندگى و محلّ کار، کیفیّت زندگى خانوادگى، چگونگى ازدواج فرزندان، مهریه‏ها و جهیزیه‏ها و از این قبیل، به شکل غیر اسلامى آن - به معناى مسرفانه - انجام گیرد، این به فرهنگ تبدیل مى‏شود؛ به این معنا که بقیه نگاه مى‏کنند و یاد مى‏گیرند؛ مهریه‏ها بالا مى‏رود، ازدواجها مشکل مى‏شود، زندگى سخت مى‏شود و همین رفتار بتدریج آثارش در طول مدتى کوتاه یا بلند، در متن جامعه منعکس مى‏گردد. بنابراین مهمترین مطلب اصلى امیرالمؤمنین در باب حکومت این است: حاکم نباید حکومت را براى خود وسیله‌ی اعاشه و زندگى و کسب درآمد و اندوختن ثروت قرار دهد، بلکه باید آن را یک مسئولیت بداند. بارى است بر دوش او؛ باید همه همّت خود را بگذارد که این بار را به منزل برساند.
نقطه‌ی محورى همین مسئولیت هم رعایت حدود و حقوق مردم، رعایت عدالت در میان مردم، رعایت انصاف در قضایاى مردم و تلاش براى تأمین امور مردم است. براى حاکم اسلامى، حوائج و نیازهاى مردم اصل است.

 

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران‏ 1379/9/25

 


مسئول امور و صاحبِ منصب در نظام اسلامى، مسئله‏اش فقط مواجهه با مردم نیست؛ اگر با خدا متّصل نباشد، کارِ براى مردم و خدمت براى آنها - یعنى همان مسئولیت اصلى‏اى که دارد - لنگ خواهد ماند. پشتوانه این مأموریت و مسئولیت، همین ارتباط با مردم است؛ لذا باز امیرالمؤمنین - طبق روایت نهج‏البلاغه - در همین نامه به مالک اشتر مى‏فرماید: «واجعل لنفسک فیما بینک و بین اللَّه افضل تلک المواقیت»( نهج‏البلاغه، نامه 53) اوقات خودت را که براى کارهاى گوناگون صرف مى‏کنى، بهترین و بانشاط ترینش را بگذار براى خلوت بین خودت و خدا؛ یعنى حالت ارتباط با خدا و انابه به او و تضرّع را براى اوقات خستگى و کسالت نگذار. بعد مى‏فرماید: «وان کانت کلّها للَّه»؛( نهج‏البلاغه، نامه 53) اگرچه وقتى که تو صاحبِ منصب در حکومت اسلامى هستى، همه کارهایت‏ متعلّق به خداست - به شرطى که«اذا صلحت فیها النّیّة و سلمت منها الرّعیّة»؛( نهج‏البلاغه، نامه 53) نیّتت خالص باشد و کارى که مردم را بیازارد، از تو سر نزند - اما درعین‏حال در بین تمام این تلاشهایى که همه‏اش هم عبادت است، وقتى را بگذار براى این‏که بین خودت و خدا خلوت کنى. این چهره صاحبان مناصب در نظام اسلامى و در قاموس امیرالمؤمنین است.

 

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران‏ 1379/9/25

 


مسئولان و دولتمردان باید خودشان را با ضوابط و شرایطى که متعلق به یک مسئول دولت اسلامى است، تطبیق کنند. یا چنان افرادى - اگر هستند - سر کار بیایند؛ یا اگر ناقصند، خودشان را به سمت کمال در آن جهت حرکت دهند و پیش ببرند. .... هر کدام از شما تلاش کنید که براى این مسئولیت ها خودتان را با الگوى اسلامى منطبق سازید؛ یعنى دین تان، تقوای تان، رعایت تان نسبت به حال مردم، رعایت تان نسبت به شرع، رعایت تان نسبت به بیت‏المال، اجتناب تان از خودخواه یها و خودپرستی ها و رفیق‏باز یها و قوم‏وخویش‏پرستی ها و اجتناب تان از تنبلى و بیکارگى و بى‏عملى و هوى‏ و هوس و این چیزها مطابق با الگوى اسلام باشد. هر کدام از شما بتوانید در این زمینه‏ها کار خودتان را بکنید و پیش بروید و خودتان را بسازید، البته ثواب شما از آن کسى که در زمان امیرالمؤمنین علیه‏الصّلاةوالسّلام این کار را مى‏کرد، یقیناً بیشتر است؛ چون او به امیرالمؤمنین علیه‏الصّلاةوالسّلام نگاه مى‏کرد و آن حضرت الگوى کامل بود؛ اما شما چنین کسى را ندارید که آن‏طور به او نگاه کنید و برایتان الگو باشد؛ لیکن ضوابط در دست همه ما هست و امروز همه‏مان وظیفه داریم.

 

فرازی از بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران 12/9/1379

من به رئیس جمهور محترم برادرانه توصیه مى‏کنم؛ در همه‏ى حالات، همین احساسى را که امروز بیان کردید - احساس خدمتگزارى به مردم - براى خودتان حفظ کنید. قدرت اگر با هدفِ خدمت به مردم باشد، عبادت است. شاید هیچ عبادتى بالاتر از عبادتِ مسئولى نیست که به خاطر تلاش و خدمت به مردم، از راحت و آسایش و امنیتِ خود صرف‏نظر مى‏کند. این روحیه‏ى خدمتگزارى، خاکسارى، تواضع در مقابل مردم و شناخت عظمت مردم را براى خودتان حفظ کنید، که این نعمت بزرگى است. از خداى متعال لحظه‏اى غافل نشوید. این توفیقات به فضل و لطف الهى به ما داده مى‏شود. باید خود را قابل رحمت و تفضلاتِ روزافزون الهى کنیم. با یاد خدا و با توکل به خدا و با اخلاص در عمل، باید بتوانیم جلب رحمت الهى بکنیم. اگر جلب رحمت الهى شد، همه‏ى مشکلات آسان مى‏شود و موانع از سر راه برخواهد خاست. اگر صادقانه در راه خدا کار کنیم، خداى متعال به ما کمک خواهد کرد. اگر هدفِ قدرت، منافع مادى شد، قدرت، بزرگترین وزر و وبال براى انسان خواهد بود. کسانى که قدرت و منصب و مقام را براى بهره‏مندى‏هاى خود، پُر کردن کیسه‏هاى خود و دنیاى خود مى‏طلبند، آن‏جایى که منافع آنان با منافع مردم اصطکاک پیدا مى‏کند، نمى‏توانند به نفع مردم کار کنند. قدرت به خودى خود نه نعمت است، نه نقمت؛ اگر براى خدا و براى خدمت شد، نعمت است؛ اگر براى دستاوردهاى مادى و ارضاى هوس‏هاى انسانى شد، مى‏شود نقمت.
امیرالمؤمنین (علیه‏الصّلاةوالسّلام) به ابن‏عباس فرمود: ارزش ذاتى حکومت براى من از این کفش وصله‏خورده کمتر است - «الّا ان اقیم حقاً» - مگر این‏که حقى را اقامه کنم؛ آن وقت قدرت ارزش پیدا مى‏کند. امیرالمؤمنین با معارضانِ همین قدرت به جنگ برمى‏خیزد. قدرتى که براى عدالت و حقیقت است، ارزشمند است؛ این نعمت خداست؛ منتها شیطان باید ما را دچار تسویل نفسانى نکند. نباید اهواء و هوس‏هاى خودمان را به اشتباه جاى آرمانها بگذاریم و خود را توجیه کنیم. به انتقادها و عیوبى که براى ما مى‏شمارند، گوش فرا دهیم و خود را اصلاح کنیم تا وقتى‏که با خداى متعال ملاقات مى‏کنیم، بتوانیم عذر تقصیر داشته باشیم - ما که از تقصیر و قصور خالى نیستیم - بگوییم پروردگارا! ما تلاش و مجاهدت کردیم و آنچه از دست ما برآمد، انجام دادیم؛ نتیجه این شد. اگر نیت خالص شود، این ممکن خواهد شد. اگر نیت خالص نشود، دشوار است که انسان جواب مظالم فراوانى را که در یک جامعه اتفاق مى‏افتد و مسئولان بالاى کشور - خود بنده و دیگر مسئولان - خواه و ناخواه در مسئولیت آنها شرکت و دخالت دارند، بتواند بدهد. انسان نمى‏تواند پیش خداوند متعال خود را از آنها تبرئه کند.

 

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد 12/05/84

 


صداقت و مسئول‌پذیری دو ویژگی کارگزار
آنچه من مى‏خواهم عرض کنم این است که دولت در واقع فعّالِ اصلى در صحنه کشور است و هر گونه موفّقیتى که براى دولت به‏وجود آید، موفّقیت نظام اسلامى است..... صداقت و مسئولیت‏پذیرى باید در مدیران وجود داشته باشد. هنر یک مدیر این است که مسئولیت‏پذیرى داشته باشد. بر مبناى یک پایه منطقى، کار را انجام دهید و مسئولیتش را هم به گردن بگیرید؛ بگویید این کار را کردم، مسئولیتش هم با من است. از مسئولیت نباید هراس داشت. آن چیزى که پیش خداى متعال و پیش مسئولان ارشد نظام و پیش مردم عذر واقعى شمرده مى‏شود، همین است که انسان بگوید من این اقدام را بر این اساس منطقى کرده‏ام. پس باید یک اساسِ منطقىِ قانونى وجود داشته باشد، که ملاک هم قانون است. بنابراین هیچ مشکلى نباید وجود داشته باشد.
..... به نظر من اصلِ قضیه این است که ما اگر در کار خود احساس مسئولیت داشته باشیم و کار را بر مبانى منطقى استوار کنیم، چنانچه نقصى هم در کار به وجود آید، علاوه بر این‏که خداى متعال ما را مؤاخذه نخواهد کرد - چون «لا یکلّف اللَّه نفساً الّا وسعها» ( بقره: (286 - مردم هم ما را مؤاخذه نخواهند کرد؛ مردم هم خلاف توقّعشان نخواهد بود. ما باید تلاش‏ خود را بکنیم و کار را بر پایه منطقى استوار سازیم. وقتى مى‏گوییم پایه منطقى، معنایش این نیست که حتماً و صددرصد درست است؛ نه، ممکن است منطق ما درست هم نباشد؛ اما باید تلاشمان را براى جستجو از یک منطقِ درست آغاز کنیم و کار را بر پایه درستى استوار سازیم و مشورتهاى لازم را هم بکنیم......

 

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار اعضاى هیئت دولت، به مناسبت هفته دولت 4/6/1381

 

وظایف کارگزاران و مسئولین در برابر نظام و ملت

حمایت از برخورد افکار به شکل سالم
یکى از وظایف نظام جمهورى اسلامى، حمایت صریح از برخورد افکار به شکل سالم است. این‏کار، ظرف و مجرا لازم دارد و این مجرا بایستى به وسیله خودِ دوستان دانشگاهى و حوزوى در بخشهاى مختلف تنظیم شود. آنها باید این مجرا را درست کنند و امکان بدهند.

 

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار اعضاى انجمن اهل قلم‏ 1381/11/7

 


دفاع از هویّت انقلاب و اساس نظام
وظیفه‌ی ما این است که از هویّت انقلاب، اساس انقلاب و اساس این نظام دفاع کنیم و این نخواهد شد، جز این که در نظر داشته باشیم که وظایف ما در این قانون اساسىِ بحمداللَّه مترقّى و جامع - نمى‏گوییم بى‏عیب و بى‏نقص؛ اما قطعاً جزو جامع ترین و کامل ترین قوانین اساسى‏اى است که امروز در دنیا وجود دارد - چیست. همین قانون اساسى، مجلس را رکن مهم این نظام قرار داده است. اصل قضیه این است که این رکن، وابسته به این نظام الهى است. کسانِ پُر کار و پُرتلاش و پُر فعالیتى هستند که مایل نیستند این نظام با کلّیت خودش یا با روحِ اسلامى خودش باقى بماند.
وظیفه همه ما این است که در مقابل تسلّط مخالفان این انقلاب و این نظام، محکم و با قدرت باشیم. اگر خداى متعال به بنده هم - که یک خدمتگزارِ داراى مسئولیت هستم - توفیق دهد، مثل شما وظیفه من هم همین است. همه وظیفه دارند در مقابل کسانى که درصددند پایه‏هاى این نظام را - چه پایه‏هاى ایمانى آن را، چه پایه‏هاى فکرى آن را، چه پایه‏هاى اجرایى آن را - سست کنند، بایستند. این وظیفه اساسى همه مسئولان نظام است؛ چه قوّه مجریّه و در رأس آن رئیس جمهور، چه قوّه مقنّنه که شما برادران و خواهران عزیز هستید، چه قوّه قضاییّه و چه بقیه مسئولان که این حقیر هم در مجموعه مسئولان قرار دارم. سعادت ما در این است که در این راه بایستیم. ما با خداى متعال تعهّد کرده‏ایم که ایستادگى کنیم؛ ان‏شاءاللَّه به این تعهد عمل هم خواهیم کرد. ما نخواهیم گذاشت که ضدّانقلاب و کسانى که از اساس با این انقلاب مخالف بودند، بتوانند در مراکز اثر گذارِ برروى افکار عمومى و برروى ایمان مردم، مقاصد خودشان را عملى کنند. مردم هم این را از شما مى‏خواهند؛ خدا هم این را از شما مى‏خواهد......
اولین مطلبى که هر مسئولى در نظام اسلامى ... مناسب است که در ذهن داشته باشد، شکر خداوند متعال به‏خاطر این مسئولیت بزرگ است. این‏طور نیست که هر وقت انسان بخواهد در خدمت مردم، در خدمت اسلام و در خدمت هدفهاى عالى قرار گیرد، این کار برایش میسّر باشد. زمانها و شرایط مختلف است و امکانات همیشه در دسترس نیست. این شرف بزرگى براى یک انسان مؤمن و متعهّد است که احساس کند در جایى قرار گرفته که مى‏تواند براى مردم، براى کشور، براى اسلام، براى هدفهاى والایى که در عظمت آنها تردیدى نیست، تلاشى کند، زحمتى بکشد و قدمى بردارد.
عزیزان من! اگر خداى متعال هم کمک نکند، قدم از قدم نمى‏شود برداشت. کمک الهى یک امر تصادفى و غیرمنطقى و بى‏محاسبه نیست؛ کمک الهى هم مترتب بر این است که انسان از خدا بخواهد، تلاش کند، استغاثه کند و او را به کمک بطلبد.

 

فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبرى‏ در دیدار با نمایندگان دوره ششم مجلس شوراى اسلامى‏ 1379/3/29

 


پیشرفت اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی
ما رونق اقتصادىِ همراه با عدالت اجتماعى را مى‏خواهیم. البته نمى‏گوییم عدالت اجتماعى باشد، اما رونق اقتصادى نباشد؛ چون در آن‏جایى که هیچ رونق اقتصادى نیست، عدالت اجتماعى عامل چندان مهمى نیست و در عین حال جامعه به رفاه و به برخوردارىِ لازم نخواهد رسید. اگر عدل اجتماعى همراه با پیشرفت اقتصادى باشد، جامعه شکوفا خواهد شد. نمى‏شود که ما عدالت اجتماعى را رعایت نکنیم.
مسئولان سررشته دار امورند. از طرفى باید اجازه بدهند که کسانى از مجارى صحیح، تلاش اقتصادىِ سالم و قانونى بکنند - چون تولید ثروت در اسلام مذموم نیست - اما باید جلوِ استفاده از روشهاى غیرقانونى، استفاده از راههاى تقلّب و خدعه و مکر و سوءاستفاده از ثروتهاى عمومى را بگیرند. اینها ممنوع است. .... مسئولان باید دنبال عدالت و دنبال آسان کردن زندگى براى طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه باشند. مراد کسانى است که در روز خطر این مملکت را نجات دادند و اگر خداى نکرده بار دیگر خطرى این مملکت را تهدید کند، باز هم همین جامعه کارگرى، همین معلمان، همین قشرهاى محروم و همین کارمندانى که از لحاظ درآمد در سطوح پایینى قرار دارند، مى‏روند دفاع مى‏کنند و سینه سپر مى‏سازند.

 

فرازی از بیانات مقام معظم رهبرى‏ در دیدار کارگران و معلمان‏ به مناسبت روز جهانى کارگر و سالگرد شهادت استاد مطهرى‏ 1379/2/14

 


ایجاد فرصتهای شغلی
مسئولان باید سالى چند صد هزار فرصت شغلى به‏وجود آورند تا بتوانند جوانانى را که عازم و آماده میدان کار هستند، به کار وادار کنند. تولیدِ شغل کار آسانى نیست؛ برنامه‏ریزى و تلاش و خیال راحت مى‏خواهد. عدّه‏اى مى‏خواهند نگذارند این کارها انجام گیرد. این عده چه کسانى هستند؟ دشمنان و تحریک شدگان. اینها به جان قشرهایى مى‏افتند که دچار نابسامانی هایى هستند. البته تا امروز نیّت غرض‏آلود دشمنان نتوانسته است بر جامعه فرهنگى و کارگرى ما غلبه پیدا کند و آنها را ابزار دست سازد. آنها بدانند یقیناً بعد از این هم نخواهند توانست؛ اما شرط اصلى هوشیارى است. همه باید هوشیار باشند. جوانان، معلمان، کارگران، دانش‏آموزان و دانشجویان باید بیدار باشند و بدانند که دشمن در پى چیست. دولت و مسئولان گوناگون هم باید تلاش خود را بکنند. برنامه‏هایى هست؛ ان‏شاءاللَّه این برنامه‏ها اجرا شود و پیش برود و بتدریج نابسامانی ها برطرف گردد.

 

فرازی از بیانات مقام معظم رهبرى‏ در دیدار کارگران و معلمان‏ به مناسبت روز جهانى کارگر و سالگرد شهادت استاد مطهرى‏ 1379/2/14

 


دولت کارآمد
نصیحت اوّل من این است که دولت را، دولت کار و عمل قرار دهید. ببینید عزیزان من! جمهورى اسلامى آمد تا حرفهاى خوب را به عملهاى خوب تبدیل کند؛ ... در جمهورى اسلامى و حاکمیت اسلام، این حرفها باید به اعمال خوب تبدیل شود. این اعمال خوب چیست؟ همان عمل صالح است؛ «الّا الّذین امنوا و عملوا الصّالحات»؛ (عصر: 3) اینها دیگر خسران ندارند. باید همان ایده‏ها و آرمانها و خواسته‏ها به واقعیت‏
تبدیل شود و تبلور پیدا کند و عملِ صالح شود. هر مقدار توانستید در این زمینه پیش بروید، براى خودتان ذخیره‏اى درست کرده‏اید. امیرالمؤمنین فرمود: «فلیکن احبّ الذخائر الیک ذخیرة العمل الصّالح»؛{نهج‏البلاغه، نامه 53} ذخیره عمل صالح، باید محبو ب ترین ذخیره‏ها پیش تو باشد؛ یعنى از ذخیره پول، ذخیره خواسته‏ها و تنخواه هاى زندگى - مثل خانه و ... - و حتّى ذخیره اعتبار و آبرو براى تو محبوب تر باشد. از فرصتِ زودگذر، حدّاکثر استفاده را بکنید و براى مردم کار کنید تا بتوانید هم رضاى الهى را کسب کنید - که باید باور کنیم این بسیار مهمتر است - و هم البته نام نیک دنیوى و مردمى را کسب کنید و مردم بگویند خدا پدرش را بیامرزد؛ وقتى این وزیر آمد، این بخشِ کار و این قسمت اصلاح شد؛ یا وقتى این دولت آمد، این مجموعه کارها درست شد.....
. مردم تشنه خدمتند؛ واقعاً هم احتیاج دارند؛ بنابراین دولت باید کارآمدى خودش را نشان دهد. این کارآمدى را چگونه باید به دست آورد؟ دو سه نقطه اساسى در مورد کارآمدى وجود دارد که من به آنها اشاره مى‏کنم. یکى این‏که عناصر نزدیک به خودتان را - که در واقع دستها و بازوهاى شما هستند - از آدمهایى انتخاب کنید که کار را بشناسند. ممکن است یک وزیر با کار، چندان آشنا نباشد، اما معاونانش اگر با کار آشنا باشند، این خلأ پُر خواهد شد. اگر بنا شد معاون - که مشاور و بازوى وزیر است - کارى را که در معاونت به او سپرده‏اند، نشناسد، واویلا خواهد شد. همه جاى دنیا معمول است که با آمد و رفت دولتها، وزرا عوض مى‏شوند؛ لیکن در بسیارى از کشورها این‏گونه است که یک معاون وزیر همیشه ماندگار است. ....
عامل مؤثّر دیگر در کارآمدى، زیر نظر داشتن دائمى مدیران است. ..... مهمترین کار وزیر این است که به طور دائم حرکات مجموعه مدیران خودش را زیر نظر داشته باشد؛ درست مثل مربّىِ کهنه‏کارِ یک تیم ورزشى که بیرون یا نزدیک میدان ایستاده و دائم بازیکنانِ خودش را زیر نظر دارد: یکى خسته شده، او را از بازى بیرون مى‏آورد؛ یکى بد بازى مى‏کند، یکى ناهماهنگ بازى مى‏کند - بازى شخصى و فردى مى‏کند - فورى اینها را اخراج مى‏کند و یکى دیگر را به جایشان مى‏فرستد؛ یکى هست که بازى‏اش بد نیست، اما الان در میدان به یک کار برجسته نیاز است؛ لذا بازیکن ذخیره‏اى را که روى نیمکت نشسته، وارد میدان مى‏کند و مى‏داند که او مى‏تواند آن حرکت برجسته را بکند.
.... از مجموعه مدیران ارشدتان گزارش بخواهید و به گزارشها صددرصد اعتماد نکنید. لازم نیست ابراز بى‏اعتمادى کنید؛ اما در دل تان جایى براى بى‏اعتمادى بگذارید؛ چون باز هم تجربه ما مى‏گوید که بسیارى از گزارشها با واقعیت تطبیق نمى‏کند. آن مدیر بیچاره نمى‏داند؛ یک نفر آمده کارى کرده و کاغذى را روى میز لغزانده؛ او هم برداشته تحویل شما داده و شده گزارش مستند؛ در حالى که دستگاه بازرسى شما باید همیشه مراقب باشد. دستگاه بازرسى را از نزدیکترین ها انتخاب کنید. ....

نصیحت دوم من، مسئله ی عدالت‏پرورى است. ما براى اجراى عدالت آمده‏ایم.
عزیزان من! این نکته را در این‏جا بگویم: از جمله چیزهایى که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کُند مى‏کند، نمود اشرافیگرى در مسئولان بالاى کشور است؛ از این اجتناب کنید. اشرافی گرى دو عیب دارد؛ عیب دومش از عیب اوّلش بزرگتر است. عیب اوّلِ اشرافی گرى، اسراف است – اشرافی گرىِ حلال را مى‏گوییم؛ یعنى آن چیزى که پولش از راه حلال و بحق به دست آمده - اما عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگ‏سازى مى‏کند؛ یعنى چیزى براى مسابقه دادن همه درست مى‏کند. البته در این زمینه مسئولان درجه یک بسیار نقش دارند؛ تلویزیون بسیار نقش دارد؛ منش من و شما هم بسیار نقش دارد. .....

نصیحت سوم ما این است که این دولت باید شعار خودش را امانت و درستکارى قرار دهد. البته شما درستکارید. من بارها از وزرا - چه شما، چه کسانى که قبل از شما بودند - با همین عنوان و صفت، تمجید و تجلیل کرده‏ام؛ چون عقیده ما این است. بالاخره نمى‏شود وزراى ما درستکار و امین نباشند. این جمله امیرالمؤمنین معروف است که فرمود: «انّ عملک لیس لک بطعمة»؛(نهج‏البلاغه، نامه 5) این طعمه‏اى نیست که تو به دست آورده باشى و بخواهى از آن، لقمه‏ى چربى‏ بزنى؛ «ولکنّه فى عنقک امانه»؛ این یک امانت و مسئولیت بر دوش شماست.
از جمله مصادیق امانت، رعایت اولویّتها در هزینه کردن است. گاهى هزینه‏ها، هزینه‏هاى درستى است؛ اما اولویّت‏دار نیست.

نصیحت چهارم ما، پاسخگو بودن است. پاسخگو بودن در مقابل مجلس و قانون، یک روال معمولى دارد. من مى‏خواهم از این یک قدم بالاتر بروم؛ مى‏خواهم بگویم هر کارى مى‏کنید، باید طورى باشد که براى آن استدلال و توجیه قانع‏کننده‏اى داشته باشید. .... نمى‏خواهیم جرأت مدیرها را بگیریم؛ منتها آن مدیرى که پشت کارش استدلال هست، جرأت دارد؛ اما آن مدیرى که استدلال ندارد، خودش جرأت ندارد. کارش «یقدّم رجلا و یؤخّر اخرى» است؛ یک قدم جلو، یک قدم عقب؛ آخر هم کار را ضایع و خراب مى‏کند. پاسخگو بودن به این معناست......

.نصیحت پنجم....
من عرض مى‏کنم، این‏که ما مى‏گوییم سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست - که مرحوم مدرّس حرف درستى زد و امام آن را تأیید کرد - معناى واضحى دارد؛ اما یک روى دیگرش این است که سیاست ما باید دیندارانه و پرهیزگارانه باشد. هر کار سیاسى‏اى خوب نیست.

نصیحت ششم، هماهنگى و همنواختى است. من بارها گفته‏ام، در جلسه هیئت دولت قبل هم گفته‏ام که دولت مثل چهارراهى است که رئیس جمهور، پلیس راهنمایى است؛ یک راه را مى‏بندد، یک راه را باز مى‏کند. مقصود این است که همه بتوانند از این مرکز، بدون تصادف عبور کنند. لذا باید با هم هماهنگى داشته باشید - هم میان دولت و هم در دیگر مجموعه‏هاى نظام - یعنى همه باید یک آهنگ را بنوازید؛ تک‏نوازى و جدا شدن، معنا ندارد. سیاستهاى اجرایى کلّى دولت را ملاک قرار دهید و همه با هم کار کنید.

آخرین نصیحت من - که مهمترینش هم هست - توجه به معنویّت و اخلاق است. عزیزان من! همه شما - پیرتان، جوان تان، روحانی تان، غیر روحانی تان، بخشهاى اقتصادی تان، بخشهاى فرهنگی تان، بخشهاى مربوط به جهات انسانى - باید خودتان را سرباز دین بدانید و همّت شما این باشد که مردم متدیّن شوند.البته اعتقاد من این است که بخشهاى اقتصادى ما اگر مى‏خواهند مردم متدیّن شوند، معاش مردم را تأمین کنند؛ چون «من لامعاش له لامعادله». اگر بخشهاى اقتصادى دولت، معاش مردم را تأمین کردند، مردم متدیّن خواهند شد.

 

فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار رئیس جمهور و اعضاى هیئت دولت‏ 1380/6/