درود بر برادر ارتشی
پدیدآور: حمیدرضا شاهآبادی
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تعداد صفحات: 32
سحرگاهان 22 بهمن خبرهای مأیوس کننده برای ارتشبد قرهباغی ارسال میشد. اخباری حاکی از این که کلانتریها یکی پس از دیگری در حال سقوطاند، سربازان به مردم میپیوندند. همافران، گاردیها را شکست دادهاند، مردم اداره تسلیحات ارتش را به محاصره خود درآوردهاند. نیروهای هوانیروز از فرمان سرپیچی میکنند و حاضر به اطاعت نیستند، سرلشکر نشاط فرمانده گارد جاویدان از فرمان فرمانده نیروی زمینی سپهبد بدرهای سرپیچی میکند و نیرویی برای حمایت از فرماندار نظامی نمیفرستد. درآن لحظات حساس، رژیم شاه میکوشید تا به تنها تکیه گاه خود که سخت بدان امیدوار بود، توسل جوید. یعنی ارتش را به بهانههای گوناگون از پادگانها بیرون کشیده و علی رغم وظیفه اصلی آن که دفاع از مرزهای میهن و حفظ حقوق و مصالح و شرف مردم است رویاروی همان مردم قرار دهد. اما وقتی فطرتهای پاک ارتشیان مسلمان که جزء مردم و بخشی از پیکر این جامعه بودند از خروش و قیام ملت متأثر شد و جرقههای اسلامخواهی و انساندوستی در قلبهای آنها درخشیدن گرفت، تمام امید رژیم که به استوانه تنومند ارتش متکی بود، بر باد رفت و کاخ ظلم و ستم طاغوت فروپاشید.
حمیدرضا شاهآبادی در این کتاب وقایع پیوستن ارتش به ملت را با روزشمار وقایع از تاریخ 13بهمن 1357 تا روزهای پیروزی انقلاب با بیانی ساده و شیوا برای نوجوانانی که در آن روزهای خروش و غرور انقلابی حضور نداشتند به تصویر کشیده است و با استفاده از سخنان و رهنمودهای امام خمینی (ره) که در آن روزها راهگشای مردم و سربازان و فرماندهان ارتشی بود وقایع و اتفاقات انقلاب را بازگو مینماید.
همچنین نویسنده در این کتاب با اشاره به شعارهایی که از سوی مردم و سربازان به گوش میرسید، خواننده را با حال و هوای انقلابی و شور و خروشی که بین مردم بود آشنا میکند.